نخست اتمام حُجّت، سپس نبرد

. «لا تُقاتِلُوا الْقَوْمَ حَتىّ يَبْدَؤُكُمْ، فَانَّكُمْ بِحَمْدِ اللَّهِ عَلى‏ حُجَّةٍ وَ تَّرْكُكُمْ ايَّاهُمْ حَتىَّ يَبْدَؤُكُمْ حُجَّةٌ اخْرى‏ لَكُمْ. «3» [عبدالرحمن بن جُندب، از پدرش- كه از رزم آوران سپاه على عليه السلام بود- نقل مى‏كند كه: در هرجا كه با دشمن، برخورد داشتيم، امير مؤمنان عليه السلام‏ به ما اين‏گونه دستور مى‏داد] تا زمانى كه دشمن، جنگ را شروع نكرده است، با آن‏ها وارد جنگ نشويد. زيرا شما به حمد خدا داراى حجت و دليل استواريد. رها كردن آن‏ها به حال خود، تا به اختيار خود، جنگ را شروع كنند، براى شما حجت ديگرى است.
نكته‏ها و پيام‏ها
1- اسلام آيين رحمت و محبّت است و دليل و برهان. بوستان جنگ و جهاد نيز با اين دو نهال پر ثمر، به گل مى‏نشيند و دشمنان اسلام نيز زير اين دو بال معنوى، پناه مى‏گيرند و پيشوايان دينى هم با اين دو اصل بنيادين به تفسير و توجيه امور جنگ و جهاد مى‏پردازند و با اين بينش عميق و نگرش خوش بينانه، به پيروان خود، توصيه مى‏كنند كه آغاز گر جنگ نباشيد، با مخالفان و رقيبان ما با سعه صدر بر خورد كنيد. و به دشمن مهلت دهيد تا در فضاى آزاد و به دور از اجبار و اضطرار به خوبى بينديشد. شما مى‏دانيدكه دشمن، تحريك شده و از خانه و سرزمين خود، به قصد جنگ با مسلمانان خارج شده و در صحنه جنگ حضور يافته است و با اين عمل، خود را در آستانه جنگ قرار داده است و حجت را عليه خود تمام كرده و عَلَم برهان را به ضرر خود بر افراشته است، ولى با اين همه اجازه بدهيد تا به درون معركه در آيد و هيچ بهانه‏اى برايش نماند و دوباره حجت و برهان برايش تمام شود. آنگاه شما هم، به دفاع بر خيزيد و به جنگ بپردازيد.گرچه تشخيص موقعيت و نيز نحوه اجراى آن به گونه‏اى كه بعدها دفاع را دشوار يا غير ممكن نسازد بر عهده فرماندهان اصلى ارتش و سپاه و بخصوص فرماندهى كل قوا است.
2- اين سيره عملى معصوم عليه السلام نشان مى‏دهد كه اسلام جنگ را با هدف انسانى تفسير و توجيه مى‏كند و سلاح جنگى را در رديف عوامل تربيتى مى‏شمارد نه وسيله سركوبى درماندگان و تاخت و تاز عليه مظلومان. آيين اسلام در جنگ، بسان يك باغبان مُجرَّب و دلسوز عمل مى‏كند. علف‏هاى زايد و مزاحم گل و گلزار را قلع و قمع مى‏كند تا گل‏ها بدون مانع رشد كنند و كمال يابند.