ولايت خدا و ولايت شيطان
خداوند برخى انسانها را به حال خودشان وا مىگذارد و بعضى را تحت ولايت شيطان اداره مىكند. اما كسى كه خدا را ببيند و نفس الهى در او دميده شود، خداى سبحان خود، كارهايشرا بر عهده مىگيرد و اين همان مقام «ولايت» است كه خدا ولى و مسئول تدبير و اداره انسان باشد: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا».چنين انسانى در مسير بد نمىانديشد و در راه بد، قدم بر نمىدارد. اين راه، مخصوص انبيا و ائمه (ع) نيست، آنها راهيان موفق اين راهند؛ اما براى شاگردان انبيا و اوليا هم باز است.اثر ولايت خدا كه متولى كار انسان است، اين است كه انسان را از تيرگيها خارج و به سوى نور مىبرد: «يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»
چنين انسانى در مسائل علمى، گرفتار تيرگى جهل و در مسائل عملى، گرفتار ظلمت ظلم و ضلالت نمىشود، ولى اگر كسى خدا را نبيند و خود را ببيند، به ناچار، جهان را هم مىبيند و براى آن اصالتى قايل است و معبود او همان زرق و برقى است كه برايش فريبا و زيباست. در نتيجه چنين انسانى به ناچار خود را گم مىكند كه از آن به «ضلالت» ياد مىشود. ضال يعنى گم شده، ابزار دست شيطان است. اهل معرفت و عالمان اخلاق كوشيدهاند تا در چهره مثلهايى بازگو كنند كه گم شده، تحت ولايت شيطان است. نمونه هايى از مثلهاى مزبور بدين شرح است:يك. مرحوم شيخ بهائى مىگويد:
مردى كه نشانه سجده، همچون دينارى مدور بر پيشانى او نقش بسته بود بر در بارگاه سلطانى به انتظار «صله» نشسته بود؛ زاهد صاحبدلى به اين داغدار گفت: تو كه آن سكه را بر پيشانى دارى، چرا در آستانه سلطانى؟ زاهد ديگرى گفت: اين سكه (داغى كه بر پيشانى داشت) قلب او مغشوش است و خريدار ندارد.از سوى ديگر، امام سجاد و ساير امامان (ع) به اين فضيلت، موصوف بودند كه پيشانى آنان نشانه سجده داشت و اصولًا يكى از نقصهاى مردم با ايمان اين است كه پيشانى آنان صاف باشد.
در گذشته، مؤمنان يا صحابه به يكديگر مىگفتند: «مالى اراك جلحاء»: چرا پيشانيت صاف است؟ كنايه از اين كه چرا تنها به نماز واجب اكتفا مىكنى و نمازهاى نافله نمىخوانى! امام اميرالمؤمنين (ع) نيز مىفرمايد: مكروه مىدارم كه پيشانى آدمى صاف باشد و هيچ گونه اثر سجده بر آن نباشد.اين سكه، سكه مقبول است؛ چون در بازار الهى خريدار دارد، اما آن سكه، مغشوش است و مانند اسكناس جعلى خريدار ندارد.
دو- به ژنده پوشى كه لباس مندرسى در بر داشت، گفتند: آيا اين خرقه را نمىفروشى؟گفت اين، دام من است. اگر دامم را بفروشم، به چه وسيله شكار كنم؟ اگر كسى از راه حق گم شود، شيطان او را اين چنين مىخرد و به دام مىاندازد.
همانطور كه بعضى خريداران تنها لباسهاى كهنه و ظرفهاى شكسته را مىخرند، در بازار انسان فروشى نيز شيطان فقط گم شدهها را مىخرد و كارى با انسانهاى صالح ندارد.چون انسانهاى صالح او را «رجم» وبه سوى او تيراندزى مىكنند. نه تنها به زبان مىگويند: «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم»، بلكه واقعاً به سوى او تير مىاندازند. هر قطره اشكى كه از چشم بنده صالح فرو مىريزد سيلى بنيان كن براى شيطان و شيطنت است، هر قدم خيرى كه عبد صالح بر مىدارد، تيرى به سينه و چشم اوست. «1»
|