سراغ آنها را مى‏گرفتند
چه بسا افراد بى‏هويت و مغرض و جاهلى كه در قم و نجف امام را مورد بدترين آزارهاى روحى، تهمتها، افتراها و توهينها قرار دادند، كه نمونه آن را امام در پيام به حوزه‏ها و روحانيت در مورد آب كشيدن ظرف آب فرزندشان در مدرسه فيضيه به اين جرم كه فلسفه مى‏گفتند اشاره كردند. ولى امام چه قبل از انقلاب كه به مرجعيت اعلا و مطلق در حوزه‏ها دست يافتند و چه بعد از انقلاب كه به اوج عظمت و قدرت همه جانبه نايل شدند، گويى حتى در يك مورد به ذهنشان خطور نكرد كه در صدد تلافى و انتقام برآيند، بلكه برعكس، افراد متعددى از اين طايفه را كه علاقه‏مندان امام به خاطر سوابق سياه و آزارهايشان به امام، حاضر نبودند آنها را زنده ببينند، امام ابتدا به ساكن سراغ آنها را مى‏گرفتند و به آنها كمك مى‏كردند و اگر مريض بودند، كسى را از طرف خود به عيادتشان مى‏فرستادند و گرفتاريهاى شخصى آنان را در حد توان برطرف مى‏كردند.