دعاى موسى (ع)
در حكايت شانزدهم باب سوم گلستان سعدى آمده است:موسى (ع) درويشى را ديد كه از برهنگى به ريگ اندر شده، گفت: يا موسى دعايى كن تا حق تعالى مرا كفافى دهد كه از بى طاقتى به جان آمده‏ام.موسى دعا كرد و برفت. پس از چند روز كه از مناجات باز آمد مر او را ديد گرفتار و خلقى انبوه بر او گرد آمده، گفت: چه حالتست؟گفتند: خمر خورده و عربده كرده و كسى را كشته و اكنون به قصاصگاهش مى‏برند ...! «2»