توقف اميرمومنان (ع) در وادى السلام
حبة العرنى مىگويد: «با اميرالمومنين به طرف پشت شهر كوفه روان شديم. حضرت در وادى السلام توقف نمود، (در وضعيتى بودند كه) گويى اقوامى را مورد خطاب قرار دادهاند.من هم با ايشان ايستادم تا خسته شدم و ... بالاخره بلند شدم و عبايم را جمع كرده و عرض كردم يا اميرالمومنين! من از اين طول قيامتان دلم به حال شما مىسوزد (لطفا) ساعتى استراحت كنيد. آن گاه عبايم را پهن كردم تا حضرت روى آن بنشيند، فرمود: «يا حبه (اين جايى كه ما هستيم) يا محل گفتگوى مؤمن است يا محل نشست و برخاست او.» عرض كردم راستى آنها چنيناند (در اين جا حضور دارند؟) فرمود: «آرى. اگر پرده از چشم تو برداشته شود خود، خواهى ديد آنها دسته دسته دور هم گرد آمده و با هم به گفتگو نشستهاند» عرض كردم: «جسمند يا روح؟» فرمود: «روحاند. مؤمنى نمىميرد مگر آنكه به روحش گفته مىشود به وادى السلام ملحق شو. زيرا آنجا سرزمينى است متصل به بهشت عدن.» «1»
|