مورچگان‏
امام على مى‏فرمايد:
الا ينظرون الى صغير ما خلق كيف احكم خلقه و اتقن تركيبه و فلق له السمع و البصر و سوى له العظم و البشر، «1»آيا به مخلوقات كوچك پروردگار نمى‏نگرند كه چگونه به آفرينش آن‏ها استحكام بخشيده و ساختار آن‏ها را از نظر نظم و تركيب، متقن و استوار آفريده و به آنان گوش و چشم عطا كرده و پوست و استخوانشان را نظام بخشيده است.سپس مى‏فرمايد: «به همين مورچه با جثه كوچك و اندام ظريفش بنگريد كه چگونه لطافت و ظرافت آفرينش او از قلمرو چشم تيز بين و درك انسان باريك بين خارج است. با وجود كوچكى اندام چه طور بر روى زمين مى‏جنبد و براى به دست آوردن روزى تلاش مى‏كند. دانه‏ها را به لانه‏اش مى‏برد و آنها را در جايگاه مخصوصى نگه مى‏دارد. در فصل گرمابراى زمستان ذخيره مى‏كند. روزى مورچگان از خزانه غيب تضمين گرديده و خوراك موافق طبعشان خلق و فراهم شده است. خداوند منّان از او غفلت نكرده و از پاداش و تلاشش او را محروم نساخته است، اگر چه مورچه در اعماق سنگى سخت و هموار و يا در ميان صخره خشك و بى آب قرار داشته باشد. اگر در مجارى خوراك و بخش‏هاى بالا و پايين معده و گوارش آن وعضلاتى كه براى حفاظت اين دستگاه خلق شده و هم چنين در ساختمان چشم و گوش‏هايش بينديشى، متعجب شده و به شگفتى خلقتش اعتراف خواهى كرد. هيچ آفريننده و قدرتى در آفرينش اين حشره با خدا شريك نبوده است، و اگر طريق خرد را بپيمايى و به انتهاى تحقيق برسى، منطق و دليل به تو خواهد گفت: آفريننده اين مورچه كوچك، همان آفريدگار درخت عظيم الجثه خرما است، زيرا با تمام تفاوت‏هايى كه دارند، هر دو از ساختار دقيق و پيچيده و مشابهى برخوردارند.»
سپس مولا على (ع) به حكمت آفرينش آسمان، هوا، باد و آب، گياه و درخت و سنگ، اختلاف شب و روز و جريان درياها و كوه‏ها و بلندى قله‏ها و اختلاف زبان‏ها مى‏پردازد و اين گونه استنتاج مى‏كند و گويا فرياد بر مى‏آورد: واى بر آن كس كه ناظم و مدبر اين‏ها را منكر شده و گمانه زند كه اين امور به گياهان مانند كه زارعى ندارند (خودرو هستند) و براى شكل‏هاى متنوع آن‏ها مصور و خالقى نيست. اينان بر مدعاى خود دليلى نياورده‏اند، آيا ممكن است ساختمانى بدون سازنده و حتى جنايتى بدون جنايت كننده اتفاق بيفتد.پس از آن، افكار را به ملخ متوجه مى‏كند كه اگر بخواهند زراعت را زير ورو مى‏كنند و بشر را يارى آن نيست كه از نفوذ ملخ‏ها در مزرعه‏ها جلوگيرى به عمل آورد.سپس بى درنگ چنين استنتاج مى‏كند: «فتبارك اللَّه الذى يسجد له من فى السماوات و الارض طوعا و كرها ...» «مبارك و بزرگ است خداوندگارى كه آن چه در آسمان‏ها و زمين است از روى ميل و اختيار و يا اكراه و اجبار او را سجده مى‏كنند و در مقابل ذات اقدس احديت خضوع مى‏كنند، صورت و جبين برايش به خاك ميسايند، و طوق اطاعت و بندگى او را در حال تندرستى و ناتوانى به گردن مى‏اندازند و از ترس و (مقام عدل و حكمت) او زمام اختيار خود را به وى مى‏سپارند.»