شرك، ريشه همه گناهان
قرآن كريم، مرجع همه اوصاف رذيله را شرك، و مبدأ همه اوصاف فاضله را ايمان به خدا و توحيد خالص مىداند؛ به اين معنا كه، منشأ گناهانى كه در قرآن و روايات به آنها اشاره شده است غرور، ريا، عجب، تكبر و ... است كه به هوا پرستى منتهى مىشود و هوا پرستى در حقيقت، شرك است.امام صادق (ع) مىفرمايد: پيامبر اكرم (ص) شترى داشت كه از شترهاى ديگر سبقت مىگرفت. روزى، شتر يك اعرابى بر شتر پيغمبر (ص) سبقت گرفت و شتر حضرت رسول در مسابقه، عقب ماند. مسلمانها از اين حادثه، غمگين شدند. طبق اين نقل، رسول اكرم (ص) فرمودند، چون اين شتر تندرو بود و از شترهاى ديگر سبقت مىگرفت، اظهار «ترفع» كرد و به خود باليد و از اين رو شكست خورد.در نظام كلى چنين است. اگر موجودى از حد خود، تعدى كند، مورد تنبيه حق قرار مىگيرد. در بعضى از روايات آمده است كه: «لو بغى جبل على جبل لجعل الله الباغى منهما دكاء؛ اگر كوهى بر كوه ديگرى ستم كند، كوه ستمكار فرو مىريزد.» اين يك اصل كلى است كه ظلم و تعدى، چه در محدوده جماد، چه در محدوده نبات و حيوان و چه در محدوده انسان پايدار نيست؛ زيرا ظلم، برخلاف نظام هستى است. آن چه پيغمبر (ص) درباره شتر خود فرمودند يك اصل كلى است: يعنى، اگر كسى داعيه تكبر داشته باشد، خوار مىشود؛ گذشته از اين كه كيفرى در انتظار متكبران است. اگر ريشه اين گناهان يعنى تكبر، عجب، ريا و نظاير آنها بررسى بشود، سر از شرك در مىآورد؛ يعنى، شخص به جاى اين كه مطيع خداى خود باشد، از هواى خود، اطاعت مىكند.
|