نشانه زهد
نشانه زهد در سوره «حديد» آمده است: «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ».اگر كسى خواست بفهمد به مقام زهد رسيده و به قرارگاه آن بار يافته است يا نه، نشانه آن اين است كه نه هنگام آمدنِ متاع دنيا خوشحال شود و نه هنگام رخت بربستن آن نگران گردد.گاهى انسان، در حقيقت، سوداگر است ولى خود را زاهد مى‏پندارد و اين روا نيست؛ يعنى چون طمع نعمت‏هاى بهشت دارد، در دنيا زاهد است مانند مهمانى كه كم بخورد تا در سفره مهمانى بتواند پرخورى كند كه اين، زهد نيست بلكه فرومايگى روح و يك سوداگرى مذموم است؛ يعنى، گاهى كسى دنيا را براى دنيا يا ستايش مردم، ترك و خود را به اين اوهام سرگرم مى‏كند و او در اين صورت، سوداگر و به تعبير محقق طوسى فرومايه است. ولى گاهى انسان از مسائل دنيا مى‏گذرد و زاهدانه زندگى مى‏كند تا در آخرت به آتش جهنم نسوزد يا به بهشت برود (نه براى خوردن). در اين صورت نيز گرچه اميد بهشت خوب است ولى درجه عاليه كمال انسانى نيست.زهد راستين آن است كه انسان نسبت به غير خدا زاهد بعنى بى رغبت و نسبت به خدا راغب باشد و «ما سوى الله» را براى «اللَّه» ترك كند؛ آن خدايى كه همه چيز است و در اعماق هستى انسان، حضور و ظهور و بر آن، احاطه دارد و همه هستى انسان را لذيذ و كامياب مى‏كند؛ لذتى كه قابل وصف نيست. درباره امام سجاد (ع) نقل شده است كه در دل شب مى‏فرمود:ايْنَ الزَّاهِدُونَ فِى الدُّنيا ايْنَ الرَّاغِبُونَ فِى الْاخِرَةِ.يا فرشتگانى كه زاهدان را ندا مى‏دهند، ناظر به همين قسم از زهد است. البته در اوايل امر، سخن از «وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَ ابْقى‏» است، ولى در مراحل نهايى «واللَّه خيرٌ وَ ابقى‏» مطرح است.