خصوصيات اخلاقى آيت‏اللّه مرعشى نجفى از زبان فرزندش دكتر سيّدمحمود مرعشى‏
يكى از خصوصيات برجسته ايشان ساده زيستى و عدم توجه به مسائل مادى و زخارف دنيوى بود. ايشان پس از اقامت در قم و ازدواج با والده ما از نظر مالى مدتها در وضعيت بدى به سر مى‏بردند و مدتها اجاره نشين بودند تا اينكه كم كم با تهيه يك زمين كوچك در آن خانه‏اى ساختند و تا آخر عمرشان نيز در آن زندگى كردند. ايشان هر آنچه به دست مى‏آوردند، در راه رفع حوايج مردم مصرف نموده، يا وقف مى‏كردند و هيچ گاه مالى را به خودشان اختصاص نداده‏اند مى‏فرمودند: «من شب كه مى‏خوابم هيچ پولى، هيچ اندوخته‏اى در جيب من نباشد، چون ما عامل هستيم. ما بايد از اين دست بگيريم و با دست ديگر بدهيم به فقرا، ايتام، نيازمندان و كمك كنيم به مراكز علمى، دينى و فرهنگى، اينها مال ما نيست!» و تا آخر عمر نيز چنين بودند. شب آخرى كه ايشان رحلت فرمودند، همان شب به بنده مى‏فرمودند: «من خيلى بارم سبك است و هيچ نگرانى ندارم، تنها يك چيز مرا زجر مى‏دهد و آن اين است كه مى‏ترسم در ايام زندگيم نوشته من يا صحبتهاى من در هر موردى باعث شده باشد كه حقى ناحق شود، يا در همسايگى ما گرسنه‏اى بوده باشد و ما غذاى سير خورده باشيم كه واللّه و باللّه و تاللّه اگر چنين چيزى بوده من آگاهى نداشته‏ام و نصيحت مى‏فرمودند كه شما هم بارتان را سبك كنيد و از تجمّل‏پرستى و خانه بزرگ و ... بپرهيزيد، كه همه چيز ظرف چند دقيقه نابود مى‏شود.» و روزى كه ايشان از دنيا رفتند، يك قبا داشتند كه مشكى بود و در ايام محرم و صفر مى‏پوشيدند و مجموع پولى كه در جيب ايشان بود، هشتصد تومان بود و هيچ اندوخته‏اى، زمينى يا ملكى نداشتند و هر آنچه به دستشان مى‏رسيد، در موارد فوق الذكر مصرف مى‏كردند.
خصوصيّت ديگر ايشان، پايبندى ايشان به اقامه جماعت در حرم مطهر حضرت معصومه (س) بود. از همان زمان قديم، نزديك به 60 سال پيش ايشان مرتّب سه وعده مشرّف مى‏شدند به حرم مطهر و در آنجا اقامه جماعت مى‏فرمودند. صبحها نخستين زائر حضرت معصومه (س) ايشان بودند.تا فرّاش حرم بيايد درب را باز كند و ايشان نخستين زائر حرم باشند. در زمستانهاى خيلى سرد، تا آن زمان مى‏گفتند برف زيادى مى‏باريد كه گاهى ارتفاع برف به 80، 90 سانتى‏متر مى‏رسيد، ايشان قبل از اذان صبح، پارويى به دست مى‏گرفتند و از منزل تا حرم مطهر مسير را براى مردم باز مى‏كردند و هر گاه هم كسى مى‏گفت آقا شما اين كار را نكيند، مى‏فرمود: من مى‏خواهم ثواب كنم.رفتار ايشان چه با اهل منزل و چه با ديگران بسيار صميمى بود و ايشان اجازه مى‏فرمودند كه هر كس مشكلى دارد بيايد مطرح كند و ارائه طريق مى‏فرمودند. سينه ايشان به قول خودشان صندوق اسرار مردم بود. ايشان در غم و شادى مردم شريك بودند و در مراسم مختلف وفيات و مجالس عقد و عروسى آنان شركت مى‏كردند و مى‏فرمودند: «من به اكثر منازل قمى‏ها قدم گذاشته‏ام.»يكى ديگر از بارزترين خصوصيات اخلاقى ايشان علاقه و اظهار ارادت و توسل و تضرع شديد نسبت به ائمه معصومين (ع) بود. ايشان مى‏فرمودند از روزى كه خودم روى پاى خودم ايستادم، هر گاه لباس نوى مى‏دوختم، نخستين بار مى‏بردم در حرمهاى ائمه (ع) و با ماليدن به ضريح، آن را متبرك نموده، بعد از آن استفاده مى‏كردم.آن زمان كه حالشان مساعد بود، به طور ناشناس شبهاى عاشورا كراراً در ميان جمعيتهاى عزادار مى‏رفتند و به سينه زنى مى‏پرداختند و مى‏فرمودند من با اين سينه زنى خودم را در طول سال بيمه مى‏كنم.