برخى از فضايل اخلاقى آيه اللَّه العظمى اراكى‏
آيه اللَّه مصباح يزدى درباره شخصيت اخلاقى ايشان فرمودند: «ايشان بسيار ساده زندگى مى‏كردند موارد زيادى پيش آمده بود كه وجوهى به ايشان تقديم كرده بودند و ايشان از گرفتنش اجتناب داشتند و به اندازه‏اى كه حداقل نياز زندگيشان را تامين كند، آن هم تحت عناوين خاصى استفاده مى‏كردند و يك زندگى توام با قناعت و زهد و سادگى داشتند و عمرى رابه نزاهت از آلودگى به دنيا و هوسهاى مادى و دنيوى سپرى كردند و همچنين در تهذيب اخلاق و مبارزه با هواى نفس زبانزد عام و خاص بودند و كسى كه با ايشان كمترين معاشرتى داشت متوجه مى‏شد كه ايشان موفق شده‏اند بر هواى نفس غالب شوند و نفس‏ خودشان را مهار كنند و آرزوهاى دنيوى را دنبال نكنند. البته اينها گفتنش آسان است ولى كسى بخواهد عمر يكصد و سه ساله را با نزاهت، پاكى، پاكدامنى و وارستگى زندگى كند كه دامنش به حب دنيا و پيروى از هواى نفس وحب رياست آلوده نشود بسيار كار بزرگى است و خداى متعال به ايشان اين توفيق را ارزانى داشت.
از ديگر برجستگيهاى شخصيت ايشان اين بود كه در عمل به وظايف شرعى اعم از وظايف فردى و وظايف خانوادگى و وظايف اجتماعى به هيچ وجه غفلت نمى‏كردند. در وظايف فردى و عبادى شان از انواع عبادات و نوافل و مستحبات و رعايت آداب شرعى فروگذار نمى‏كردند و در وظايف خانوادگى و رعايت حقوق همسر و فرزندان و همسايگانشان بسيار كوشا بودند و همينطور آنچه مهمتر است اهتمام ايشان به مسائل اجتماعى و سياسى است با اينكه از همه علماى هم دوره خودشان مسن‏تر بودند و سوابق تحصيلى و علمى ايشان بيشتر بود، ولى آنجا كه مصلحت جامعه اسلامى و مصلحت سياسى- اسلامى اقتضا مى‏كرد در برابر حضرت امام مثل يك فرد عادى رفتار مى‏كرد.آنچنان در مقابل حضرت امام خضوع داشتند، احترام مى‏كردند، دعا مى‏كردند كه انگار نه انگار كه خودشان از مراجع بزرگ هستند.»آيةاللَّه سبحانى نيز به نكاتى چند از ويژگى‏هاى اخلاقى آيةالله العظمى اراكى اشاره كرده و فرمودند: «چند ويژگى در اين بزرگوار بود: اولا انسان كم حرفى بود، مادامى كه الزامى نبود سخن نمى‏گفت، كه حاكى از يك نوع حساب در زندگى است و ثانيا ساده زندگى مى‏كرد و زندگى زاهدانه عجيبى داشت و همه علما و شخصيتهاى بزرگ از جمله آيةالله خوانسارى، مرحوم حضرت امام، آيةالله سيد احمد زنجانى، مرحوم آيةالله داماد و ديگر بزرگان در پشت سر ايشان نماز مى‏خواندند و در عدالت و تقواى او همگى متفق بودند.
زندگى مرحوم آيه الله العظمى اراكى همه پند و اندرز براى مومنان و معاد باوران بود، براى خدا از مقام و رياست و مرجعيت گذشت و خداوند هم در عوض، او را در سن 98 سالگى به مرجعيت شيعيان رسانيد.يكى از بزرگان مى‏فرمود: روزى در مدرسه فيضيه به ايشان گفتم: آقا با اين سادگى كه شما مى‏آييد و مى‏رويد و با اين وضعى كه شما داريد هيچ وقت مرجع نمى‏شويد! ايشان در پاسخ عبايشان را تكان داده و فرموده بودند: من گرد مرجعيت را از عبايم ريخته‏ام.معظم له هر سخنى را به نام صاحب سخن باز مى‏گفت. روزى در درس اصول خويش اشكالى را بر مرحوم استادش حاج شيخ عبد الكريم حائرى مطرح كرده و فرمود: اين اشكال را آقاى گلپايگانى در درس حاج شيخ مطرح كرد. نيز يكى از علماى حوزه فرمودند:آيةالله اراكى را مدتها مى‏ديدم كه پس از نماز مغرب و عشا، از مدرسه فيضيه به طرف صحن مطهر حضرت معصومه عليهاالسلام آمده و بر سر گورى نشسته و فاتحه مى‏خواند.
پرسيدم: آيا ايشان از بستگان شما هستند؟فرمودند: خير! اين آقا منقبتى از درياى مناقب اميرالمومنين (ع) را براى من باز گفت كه من نشنيده بودم، اكنون به پاس حرمت وى هر شب برايش فاتحه مى‏خوانم.مرجع فقيد هماره از اوقات خويش بهره مى‏برد. مطالعه، تدريس، عبادت بخشى از كارهاى روزانه او را تشكيل مى‏دادند. ايشان از خانه كه به مدرسه فيضيه براى تدريس مى‏آمدند در طول راه يا به پاسخ پرسشهاى شاگردان مى‏پرداختند و يا به ذكر خداوند مشغول مى‏شدند و هيچ كارى ايشان را از ذكر الهى باز نمى‏داشت.
ايشان در زندگى فردى بسيار منظمى بودند، اهل زياده روى و افراط و تفريط نبوده و تا چند سال پيش لب به چاى نمى‏زدند و تاحد امكان از دارو استفاده نمى‏كردند و از پدرشان نقل مى‏كردند كه گفته بود: حتى المقدور بايد از داروهاى شيميايى پرهيز كرد. معظم له بين دو وعده غذا مطلقا چيزى نمى‏خوردند و خوراكشان را غذاهاى ساده‏اى چون نان و ماست و آبگوشت تشكيل مى‏داد و به اندكى قناعت مى‏كرد.معظم له با قرآن و تفسير جوامع الجامع انس غريبى داشت و پنج جزء اول قرآن را حفظ بودند هر روز يك جزء قرآن و در ماه مبارك رمضان روزى سه جزء تلاوت مى‏كردند.تهجد [نماز شب‏]، گريه و زارى و مناجات نيمه شب، مداومت بر نوافل و دعاى كميل از عادات مستمر ايشان بود. در هنگام اقامه جماعت، نماز را طول مى‏دادند. بسيارى از مأمومين مى‏گفتند: رعايت حال اضعف مامومين لازم است، قنوت و ركوع و سجود را مختصر كنيد.آقا مى‏فرمودند: من اضعف از خود سراغ ندارم، اين نماز مختصر ايشان بود كه در جماعت مى‏خواند، اما در خانه‏نمازشان خيلى طولانى بود.زهد و تقواى ايشان به گونه‏اى بود كه با آماده بودن شرايط مرجعيت، مدت سى سال از مرجعيت دورى گزيده و تنها به تدريس پرداخت و هر گاه براى افتا [: گرفتن فتوا] به ايشان اصرار مى‏شد مى‏فرمود: علماى اسلام موجودند به آنهامراجعه كنيد.با اينكه از نظر سنى حدود ده سال از امام بزرگتر بودند به ايشان خطاب مى‏كردند: السلام عليك يابن رسول اللّه.به اهل بيت بويژه به ساحت مقدس ابا عبداللّه الحسين (ع) علاقه خاصى داشتند به مجرد شنيدن مصائب حضرت، اشك غم از ديدگانش جارى مى‏شد. «1»