شب توبه (فيض)
خيز اى بنده محروم و گنهكار، بيا
يك شب اى خفته غفلت زده، هشيار بيا
بس شب و روز كه در زير لحد خواهى خفت
دم غنيمت بشمار امشب و بيدار بيا
شب فيض است و در توبه و رحمت باز
خيز اى عبد پشيمان و خطا كار بيا
مگشا دست نيازت به عطاى دگران
دل به من بسته و بگسسته ز اغيار بيا
فرصت از دست مده، مىگذرد اين لحظات
منشين غافل و بىحاصل و بيكار، بيا
سيل رحمت شود اين اشك پشيمانى تو
با دلى بىغش و با چشم گهر بار بيا «1»
|