نمونهاى از برخورد كريمانه پيامبر (ص) با دشمن
در يكى از جبهههاى جنگ، بر اثر سيل يا حادثه ديگرى كه اتفاق افتاد، بين رسول خدا (ص) و ستاد نظامى حضرت فاصله شد؛ به طورى كه سربازان اسلام يك طرف و پيامبر طرف ديگر قرار گرفتند. حضرت هم در دامنه كوه، مشغول استراحت شد. در اين هنگام، يكى از مشركان به نام غورث با استفاده از اين فرصت با اسب بالاى سر حضرت آمده، شمشير كشيد و گفت: چه كسى تو را نجات مىدهد؟ حضرت بىدرنگ فرمود: «خداست كه مرا نجات مىدهد» آن مشرك كه به اين حرف معتقد نبود، پوزخندى زد و همراه پوزخند، شمشير را پايين آورد كه به حضرت آسيب برساند، ولى جبرئيل او را از اسب پرتاب نمود. حضرت برخاسته و شمشير را كشيده، فرمود: «تو را چه كسى از دست من نجات مىدهد؟» او گفت: «كرامت تو؛ زيرا تو انسانى بزرگوار هستى!» با اين حرف، حضرت از كشتن او صرف نظر و او را رها كرد. «1»
|