زندگي جاودانه!

انسان زندگي جاويد مي خواهد و اين خواسته اش حق است؛ زيرا انسان مردني نيست؛ او هم اکنون زنده است و اگر حجاب تن را بيفکند زنده تر مي شود و نيز[175] خواهان شرکت در سعادت گذشتگان و آيندگان است و اين خواسته نيز حق و امکان پذير است؛ اما اگر بخواهد تلاش و کوشش کند تا جلو مرگ تن را بگيرد و در عالم طبيعت، به مدت نامحدود به سر ببرد، سودي ندارد و راه باطلي است.در تعارفهاي مردم ايران هنگام ديد و بازديد عيد نوروز سابقا گفته مي شد: «هزار سال بماني!» . اين تعارف باطل که هم اکنون نيز کم و بيش در برخي از نقاط هست، از ايران به حجاز رفت و آنها هم در برخوردها به يکديگر مي گفتند: «عش الف نيروز» ؛ يعني، هزار سال ماندگار باش که در اين زمينه آيه نازل شد:
«يود احدهم لو يعمر الف سنة و ما هو بمزحزحه من العذاب» (13)
يعني گروهي مانند يهود و مشرکان علاقمندند هزار سال بمانند و بر فرض اين که هزار سال بمانند و اين تمني باطل جامه عمل بپوشد، از عذاب الهي رهايي ندارند و هزار سال زندگي کردن، مشکل آنها را حل نمي کند.
حد معمول و متوسط عمر عده اي بين شصت تا هفتاد سال است و در روايات نيز آمده است که بين شصت و هفتاد سال صحنه کارزار مرگ است:
«ما بين الستين الي السبعين معترک المنايا» (14).
پيغمبر اکرم و اميرالمؤمنين (صلوات الله عليهما) نيز شصت و سه سال زندگي کردند. ما وظيفه داريم در اين مدت کوتاه دل خود را از غبار تعلق به غير حق پاک کنيم و براي تابش نور خدا درآن زمينه را فراهم کنيم؛ چون کار بدني و ارزش آن محدود است ولي ارزش کار قلب، که به تولي و تبري برمي گردد و آن را معرفت صحيح تامين مي کند، نامتناهي است؛ زيرا قلب و روح مجرد است و مجرد، محدود به زمان و مکان نيست.چنانچه ما دوست ابرار و محب بالاتر از آنان بوده و، خودمان جزو ابرار باشيم، کم کم به مقام مقربين راه پيدا مي کنيم. و اگر از نظر درک و گرايش دروني[176]صحيح نباشيم و فقط علاقمند به ابرار باشيم، بهره کافي نخواهيم برد. بايد از کسي که مي گويد: «احب الصالحين و لست منهم» ، پرسيد چرا از آنان نيستي و چرا سعي نکرده اي که از آنان باشي؟ با اين که راه باز و شرايط حاصل است.
در روايتي از امام صادق (عليه السلام) نقل شده که:
«حب الابرار للابرار ثواب للابرار و حب الفجار للابرار، فضيلة للابرار و بغض الفجار للابرار زين للابرار و بغض الابرار للفجار خزي علي الفجار» (15)
محبت ابرار (نيکان) به ابرار فضيلتي براي ابرار است؛ محبت فجار نسبت به ابرار نيز فضيلتي براي ابرار است، ولي مشکلي را براي فاجر حل نمي کند. و کينه توزي فاجر نسبت به ابرار زينتي براي مردان نيک است، بدون اين که از عظمت آنها بکاهد، ولي اگر مردان نيک که تبري آنان حق است، نسبت به فاجران کينه داشته باشند، اين مايه رسوايي آن فاجران است. اين چهار جمله نوراني که از امام صادق (عليه السلام) نقل شده، روشنگر معيار ارزش اخلاقي است که بر اساس تولي و تبري تنظيم مي گردد.
بهترين راهي که قرآن کريم براي تهذيب روح ارائه مي دهد، اين است که پس از شناخت تجرد روح، آن را به چيزي جاودانه علاقمند کنيم و اصرار بر زندگي جاودانه در دنيا نداشته باشيم؛ زيرا هر انساني حتي پيامبران در اين جهان جاودانه نيستند:
«انک ميت و انهم ميتون» (16)
بلکه اصرار داشته باشيم که آثار ما جاودانه باشد. چنانکه قرآن کريم مي فرمايد:
«و نکتب ما قدموا و اثارهم» (17).
آثار جاودانه را روح جاويد بر جاي مي گذارد و اين کار هم شدني است.
13. سوره بقره، آيه 96.14. بحار، ج 6، ص 119.15. محاسن برقي، ج 1، ص 414.16. سوره زمر، آيه 30.17. سوره يس، آيه 12.