بخش يکم: موانع نظري و عملي سير و سلوکضرورت آشنايي با موانع سير

صاحب نظران علم اخلاق بر آنند که بخشهاي آغازين علم اخلاق را آشنايي با رذايل اخلاقي و راههاي زدودن آنها تشکيل مي دهد؛ انسان، نخست بايد رذايل اخلاقي و نفساني را شناسايي و آنها را «دفعا» يا «رفعا» طرد کند؛ به اين معنا که، اگر ندارد، بکوشد به آنها مبتلا نشود و اگر به آنها آلوده است، تلاش کند آنها را برطرف کند.آشنايي با رذايل اخلاقي براي طبيب روح، درست مانند آشنايي با سموم براي طبيب جسم لازم و سودمند است؛ تا خود به آنها مبتلا نشود و به ديگران نيز هشدار دهد تا به آن دچار نشوند و اگر دچار شدند، راه درمان را به آنان نشان دهد و آنان را درمان کند. از اين رو بسياري از بزرگان علم اخلاق گفته اند: ترک رذايل و اجتناب از آن «تخليه» ، يعني خالي کردن نفس از رذايل اخلاقي است و بر «تحليه» ، يعني آراستن نفس به زيورهاي فضايل اخلاقي، مقدم است.
اين سخن گرچه تام است؛ ولي بايد توجه کرد که «تخليه از رذايل» با «تحليه به فضايل» کاملا فرق دارد؛ زيرا فضايل در نهاد آدمي ريشه دار است، ليکن رذايل، امري عارضي است؛ در حالي که انسان از نظر علوم حصولي، «نادان» به دنيا آمده است:«و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شيئا» (1)در علوم حضوري و شهودي مانند معرفت حق و اسماء و تعينات او با سرمايه «فطرت توحيدي» آفريده شده است:«فاقم وجهک للدين حنيفا فطرت الله التي فطر الناس عليها» (2)
در زمينه مسائل عملي نيز چنين است. هنگامي که روح انسان به بدنش تعلق گرفت، اگر چه منزه از رذايل اخلاقي بود ولي تهي از فضايل نبود؛ بلکه با فضايل گرايش به حق آفريده شد که از آن به «فطرت توحيدي» ياد مي شود:«و نفس و ما سويها فالهمها فجورها و تقويها» (3).
بنابراين، روح انسان در عين حال که ملهم به فجور و تقواست گرايش به تقوا هم دارد؛ در نتيجه اگر اين رذايل عارضي زدوده شود، آن فضايل فطري، شکوفا مي گردد و خود را بهتر نشان مي دهد و در عين حال انسان مي تواند آنا تحصيل و تکميل کند.
اکنون به بررسي موانع سير و سلوک و راههاي مانع زدايي و مراحل آن مي پردازيم و در آغاز موانع نظري (غفلت، وسوسه علمي، پندارگرايي و عقل متعارف) و سپس موانع عملي (هوس مداري و خودبيني، کمينگاههاي شيطان و بازيگري و دنياگرايي) ذکر مي شود.
1. سوره نحل، آيه 78.2. سوره روم، آيه 30.3. سوره شمس، آيات 7 8.