4. تربيت
سهم و تأثير مادر در تربيت كودك به مراتب بيش از پدر است. اين تأثيرگذارى به اندازهاى است كه مىتوان گفت: شالوده سعادت و شقاوت انسان در شكم مادر پىريزى مىشود. در روايتى از پيغمبر اكرم (ص) مىخوانيم:السَّعيدُ مَنْ سَعِدَ فى بَطْنِ امِّهِ وَالشَّقِىُّ مَنْ شَقِىَ فى بَطْنِ امِّهِ. «2»سعادتمند كسى است كه در شكم مادرش خوشبخت است و شقاوتمند كسى است كه در شكم مادرش نگونبخت است.اين روايت مسئوليت مادر را در تربيت فرزند دو چندان مىكند و ضرورت مراقبتهاى ويژه او را در ايام باردارى و حمل آشكارتر مىسازد؛ چرا كه در اين دوران فرزند از خون و روح يعنى فكر و خُلق مادر تغذيه مىكند و تمام روحيات و اخلاقيات مادر به فرزند منتقل مىشود و حتى اعمال و رفتار مادر و نوع تغذيه او نيز در تربيت فرزند اثر مىگذارند.پس از وضع حمل و تولد نوزاد نيز سهم مادر در تربيت بيشتر از پدر است؛ زيرا در دوره شيرخوارگى نيز از خون مادر و روح او تغذّى مىكند و اخلاق و روحيات شير دهنده در روح شيرخوار مؤثر است. در دوره گرفته شدن از شير تا مدرسه نيز كودك بيشتر در دامان مادر است و در اين مرحله تربيت كودك در دست مادر است و هرگز پدر نمىتواند جاى مادر را بگيرد. «3»در تربيت كودك بايد به چند مسئله توجه كرد:
1- 4. نام نيك گذاشتن
انتخاب نام خوب براى فرزند از حقوق اوست. در اسلام توصيه شده است كه براى فرزندانتان نام نيكو برگزينيد. در روايتى از رسول خدا (ص) مىخوانيم:اولين عطيّه و بخشش هر يك از شما به فرزندش، اسم خوبى است كه براى او انتخاب مىكنيد. «1»
شخصى از امام صادق (ع) پرسيد: جانم به فداى شما! ما فرزندان خود را به نامهاى شما و پدرانتان نامگذارى مىكنيم، آيا اين عمل براى ما فايده دارد؟حضرت فرمود:بلى، به خدا سوگند! [اين عمل برايتان فايده دارد و نشانه محبت شما به ماست] و آيا دين چيزى جز محبّت است؟ «2»نام خوب گذاشتن دو اثر دارد: يكى تعظيم شعاير است و ديگر اينكه اثر تربيتى پسنديدهاى براى طفل دارد و نقشى مهم در شخصيت او ايفا مىكند. بايد براى طفل نامى را برگزيد كه بعدها براى آن تمسخر نشود و احساس حقارت نكند.
2- 4. آمادهسازى محيط تربيتى
پدر و مادر براى تربيت فرزند صالح بايد محيط خانه را از هر جهت آماده كنند و عواملى را كه ممكن است به تربيت كودكان آسيب برساند از ميان بردارند. محيط خانه بايد پاك باشد و پدر و مادر بايد در برابر فرزندان، مراقب عملكرد خود باشند تا مبادا بر اثر رفتار نادرست آنان، آسيبى به تربيت دينى آنان برسد.كودك به پدر و مادر خود به عنوان الگوى تربيتى مىنگرد و به او اعتماد دارد و چشمان تيزبين او تمام حركات و سكنات و رفتارهاى آنان را زير نظر دارد. در گفتار و رفتار آنها نبايد هيچگونه تناقضى مشاهده شود؛ چرا كه كودك از طرفى قدرت تفكيك ندارد و از طرفى هم در گفتههاى تلقينى پدر و مادرش نمىتواند احتمال خلاف بدهد و اگر كار زشتى ببيند،نمىتواند علت آن را بفهمد و توجيه كند. از اين رو، گرفتار سرگيجه و تناقض روحى شده و دو شخصيتى مىگردد و كشمكشى دردناك در روحش پيدا مىشود. «1»
3- 4. پرهيز از افراط و تفريط در محبت
كودك از نظر محبت بايد اشباع شود و احساس كمبود نكند. از اين رو، هر چه بيشتر به او محبت كنند، بهتر و در تربيت صحيح او مؤثرتر است؛ اما ابراز محبت بايد عاقلانه باشد. از اين رو، نه بايد با ابراز محبت زياد او را لوس بارآورد و نه بايد از وارد كردن او در گود زندگى ترسيد. «2»
4- 4. تأثير روابط والدين در تربيت
پدر و مادر بايد در نظر فرزندان داراى شخصيت و ابهّت باشند تا تربيت صحيح براى آنان ممكن گردد. از اين رو، نبايد يكديگر را در حضور فرزند تحقير كنند، تا نقش ارشادى و تربيتى آنان همچنان بر جاى بماند.
اگر پدر و مادر به علّت برخوردارى از كمالات روحى، وقار، ادب، بزرگوارى، قاطعيت و جدّيت، پرهيز از كارهاى سبك و زياده روى نكردن در شوخى و مانند آن، شخصيتى قابل احترام نزد فرزندان داشته باشند، فرزندان به طور طبيعى به اطاعت از آنها مايل مىشوند. «3»
5- 4. پرهيز از وعده دروغ
نبايد به فرزند وعده دروغ داد و نبايد او را گول زد و با دروغ، خود را از شر او خلاص كرد.همچنين نبايد او را با موهوماتى از قبيل لولو، صداى سگ و گربه و مانند آنها ترساند و يا براى او افسانههاى رعبآور و وحشتانگيز نقل كرد. بلكه بايد با رفتار شايسته، بيان واقعيتها و حقايق، نطق و استدلال در خور فهم آنها و ذكر داستانهاى واقعى، فرزندان را با شخصيت و داراى اعتماد به نفس بار آورد. «4»
6- 4. بازيگوشى و شيطنت كودكانه
شيطنت، بازيگوشى و حالت فعّال و پرجنب و جوش كودك ناشى از سلامت جسمى، روانى و ذهنى او است و چنين كارهايى- به ويژه براى پسران- امرى طبيعى است و نبايد موجب نگرانى پدر و مادر شود. آنها بايد با صبر و حوصله و تدبير، اينگونه رفتارها را تحمل كنند.البته پدر و مادر بايد اين رفتارها را در مسير صحيح هدايت كنند تا به بىقيدى منتهى نشوند.براى مثال، درست است كه كودك بايد بازى كند، ولى بايد بياموزد كه به ديگران صدمه نزند، براى همسايگان مزاحمت ايجاد نكند، هنگامى كه به پارك مىرود گلها را پر پر نكند، حيوانات را نيازارد و ....تجربه نشان داده است كه اينگونه كودكان فعال و با نشاط و پرتحرك، گرچه در دوران خردسالى براى والدين خود مشكلات و ناراحتيهايى ايجاد مىكنند، اما در بزرگسالى از هوش و استقامت بيشترى برخوردارند. بنابراين، بايد در انتظارات خود از كودكان تجديد نظر كرد و به چشم بزرگسالان در آنان ننگريست. «1» در روايتى از پيغمبر اكرم (ص) آمده است:شيطنت و ستيزهجويى كودك در دوران خردسالى نشانه فزونى عقل و انديشه او در بزرگسالى است. «2»در روايتى ديگر مىفرمايد:چه خوب است كه فرزند انسان در خردسالى بازيگوش و پرجنب و جوش باشد تا در بزرگسالى فردى حليم و بردبار گردد ... سزاوار نيست كه كودك جز اين باشد. «3»
7- 4. پاسخگويى به پرسشهاى كودك
كودك از سال دوم زندگى به تدريج لغات و كلماتى را فرامىگيرد و به تكلّم مىپردازد. با افزايش توانايى او در سخن گفتن پرگويى او نيز افزوده مىشود. از اين رو، مرحله سنّى 3 تا 7 سالگى به دوران پرگويى نيز مشهور است.در اين مرحله كودك رغبتى شديد به شناسايى اشيا، پديدهها و جهان پيرامون خود پيدا مىكند و به سان انسانى گرسنه مىماند كه مىخواهد از غذاهاى رنگارنگ پيرامون خود تغذيه كند.بر اين اساس، مدام مىپرسد و گاهى با پرسشهاى پى در پى خود مادر را خسته مىكند.اين پديده نشانه رشد كنجكاوى در كودك است و تربيت صحيح اين حسّ در رشد فكرى كودك آثارى عميق دارد. از اين رو، اطرافيان كودك و به ويژه مادر بايد در برابر پرسشهاى مداوم كودك حوصله و بردبارى از خود نشان دهد و به زبانى كه كودك قادر به فهم آن باشد، به پرسشهاى او پاسخ دهند. «1»در برابر پرسشهاى كودك بايد طورى رفتار شود كه نه غريزه پرسشگرى او سركوب گردد، نه پرسشها بىپاسخ بمانند و نه پاسخهاى دروغ و نادرست به او داده شود.
8- 4. مديريت در تربيت پسران و دختران
از مسائل مهم در تربيت، توجه به تفاوتهاى موجود ميان دختر و پسر است. براى اينكه دختران و پسران هنگام بلوغ با مشكلى رو به رو نشوند و به تدريج با نقش خاص خود به عنوان دختر يا پسر آشنايى يابند، بايد از همان ابتدا جداگانه با آنها رفتار شود. اين مسئله درباره دختران اهميتى بيشتر دارد؛ زيرا آنها زودتر از پسران بالغ مىشوند.در تعاليم اسلامى به اين حقيقت توجه كامل و توصيه شده است كه از حدود شش سالگى با دختر و پسر به روشى جداگانه رفتار شود. روايات اسلامى سفارش كردهاند كه نبايد دختر بچه شش ساله را پسر بچه يا مرد نامحرم ببوسد و در بغل گيرد. همچنين زنان نامحرم بايد از بوسيدن پسر بچّهاى كه سنش از هفت سال گذشته است خوددارى كنند. همينطور توصيه كردهاند كه بستر خواب كودكان در شش سالگى از هم جدا شود.مراعات اين اصول سبب مىشود كه دختران و پسران از همان آغاز به تدريج نقش مردانه و زنانه مناسب را پيدا كنند و براى بلوغ آمادگى كافى داشته باشند.به هر حال، بايد در دوران كودكى زمينه رشد ويژگيهاى فطرى دختر و پسر در خانواده فراهم آيد و در مسيرى كه آفرينش با تدبيرى حكيمانه پيش پاى آنها نهاده است، سوق داده شوند. «2»
|