لذّت مادرى‏
لذّت مادرى متناسب است با محبت مادرى. همان‏طور كه محبت مادرى بالاترين محبتهاست، با ديگر محبتها تفاوت دارد و از همه آنها خالص‏تر است، لذت مادرى نيز بالاترين، خالص‏ترين و با صفاترين لذتهاست. يك لبخند كودك، يك شيرين‏زبانى، يك التجا به مادر و يك قد و بالاى فرزند را ديدن فوق‏العاده لذت دارد.به طور كلى مشاهده اثر خود، لذت‏بخش است. يك صنعتگر، يك خطاط و يك نقاش نمى‏تواند از اثر خود لذّت نبرد. لذّت از اثر و مخلوق و آفرينش فوق همه لذتهاست؛ به ويژه اگر پدر و مادر در تكوين روحى و تربيت و تأديب نيكو و آراستگى روح فرزند خود مؤثر باشند. امروزه لذّت مادرى نيز از ناحيه فرهنگ غرب تحقير شده و پيوسته به زنان تلقين مى‏شود كه خوشى و لذت در زندان خانه از زنان گرفته شده است و خانه زندان است. لذت در نظر آنان فقط گردش و رها شدن در حاشيه خيابانها و كنار دريا و سينما و ميز قمار و بطرى شراب و قهقهه مستانه زدن است. فرزند دارى در نظر آنان بدبختى است و خوشبختى از صبح تا ظهر پشت ميز نشستن و عصر در حاشيه خيابان قدم زدن و شب به سينما رفتن و آخر شب پاى ميز قمار بيدار بودن است.علت سقط جنين در كشورهاى غربى، حسّ تنفرى است كه از فرزند دارى و مادرى در زنان پيدا شده است. چقدر خوب گفته است پروين اعتصامى از زبان گنجشك كوچك به كبوتر درباره لذت مادرى: «1»
گنجشك خرد گفت سحر با كبوترى
كاخر تو هم برون كن از اين آشيان سرى‏

آفاق روشن است چه خُسبى به تيرگى
روزى بپر، ببين چمن و جويى و جرى‏

در طرف بوستان دهن خشك تازه كن
گاهى ز آب سرد و گه از ميوه ترى‏

بنگر من از خوشى چه نكو روى و فربهم
ننگ است چون تو مرغك، مسكين و لاغرى‏

گفتا حديث مهر بياموزدت جهان
روزى تو هم شوى چو من اى دوست مادرى‏

گرد تو چونكه پر شود از كودكان خرد
جز كار مادران نكنى كار ديگرى‏

... شيرين نشد چو زحمت مادر وظيفه‏اى
فرخنده‏تر نديدم از اين، هيچ دفترى «2»