5. صبر و بردبارى
در روايات، صبر و شكيب زن در برابر فقر و ندارى، بداخلاقى شوهر، ناملايمات و آزارهايى كه از زندگى با شوهر مىبيند، جهاد شمرده شده است. «2» زن صبور از آتش جهنم ايمن است. «3» رسول خدا (ص) مىفرمايد:من زنى را كه از خانهاش دامنكشان براى شكايت از شوهر بيرون رود، دشمن مىدارم. «4»همچنين مىفرمايد:زنى كه بر بداخلاقى شوهرش صبر كند، خداوند پاداش آسيه همسر فرعون را به او مىدهد. «5»اصمعى كه مردى متمكّن و بنا به قولى وزير هارون بود، مىگويد: روزى به شكار رفتم، در بيابان بىآب و علفى گم شدم. تشنگى مرا از پاى درآورده بود، خيمهاى در وسط بيابان ديده، به طرف آن رفتم. ديدم زنى جوان در خيمه نشسته، به او سلام كردم و از او تقاضاى آب كردم، ديدم رنگش تغيير كرد. گفت: در خيمه آب هست، ولى اجازه ندارم از آن به تو بدهم، ولى مقدارى شير براى ناهار دارم، اين را به تو مىدهم. شير را به من داد. نگاهش با دقت به بيرون خيمه بود، تا اينكه شترسوارى از دور آمد و رسيد و آن زن آبى را كه به من نداده بود، با خود برداشت و رفت و دست و پاى پيرمرد سياهى را كه تازه از راه رسيده بود، شست. مرد بسيار بداخلاق بود و به من هيچ اعتنا نكرد و با زن هم به تندى برخورد كرد. در هر حال از جا بلند شدم و زن مرا بدرقه كرد.گفتم: اى خانم! حيف از تو نيست كه با اين جوانى و جمال، به آن مرد دل بستهاى، به چه چيز او علاقهمندى؟ به مالش، يا اخلاقش، يا جمال و زيبايىاش؟! او كه پيرمرد بد تركيبى بيش نيست!رنگ چهره زن پريد و گفت: اصمعى! گمان نمىكردم تو كه وزير هارون هستى، نمّامى و سخنچينى كنى؟! پيغمبر (ص) فرمود: «ايمان دو نيمه است: يك نيمه آن صبر و نيم ديگر آن شكر است.» «1» من بايد خدا را به واسطه اينكه نعمت جوانى و جمال به من داده و اخلاق خوب نصيبم كرده، شكر كنم و شكر اين نعمت، به اين است كه با اين شوهر بسازم و در برابر بداخلاقى او صبر كنم. دنيا مىگذرد و من مىخواهم با ايمان كامل از دنيا بروم. «2»
|