تفضل نعمت و استحقاق کيفر

نعمت بر اساس استحقاق نيست؛ بلکه از روي تفضل و لطف است؛ ولي يقينا کيفر بر اثر استحقاق است؛ ممکن نيست ذات اقدس خداوند بي گناهي را کيفر کند؛ ولي ممکن ست خداوند، تفضلا کسي را متنعم سازد؛ به عبارت ديگر، تغيير نعمت، سبب طلب مي کند؛ ولي تغيير نقمت، سبب نمي خواهد؛ سببش همان لطف و رحمت الهي است چون ممکن نيست کاري بدون سبب رخ بدهد.
گاهي سبب، لطف خداست و گاهي هم استحقاق قابل، زمينه قبول را فراهم مي کند. آيه مزبور مي فرمايد: خداوند نعمتي را که داد هرگز نمي گيرد يا کم نمي کند؛ اما اگر مردم، اخلاقشان را عوض کنند؛ مثلا، اگر شاکرند، کفران نعمت کنند و اگر متواضع، سخي و مطعم هستند، متکبر، مستکبر و بخيل شوند و ترک اطعام کنند، در اين صورت ذات اقدس اله هم مسير نعمت خود را برمي گرداند. و خداوند هم شنواست و هم آگاه است. مي داند چه فرد يا جامعه اي، اخلاق و اوصاف نفساني خود را دگرگون کرده و چه فرد يا جامعه اي اخلاق و اوصاف نفساني خود را دگرگون نکرده اند و اين به عنوان سنتي الهي ذکر شده، يعني سنت ذات اقدس اله بر اين است که نعمتي را که به فرد يا گروهي داده از آنها نمي گيرد؛ مگر اين که آنان در اوصاف نفساني خود تغييري ايجاد کنند.
در سوره «رعد» همين مطلب به زبان ديگري بيان شده است: «له معقبات من بين يديه و من خلفه يحفظونه من امر الله، ان الله لا يغير ما بقوم حتي يغيروا ما بانفسهم و اذا اراد الله بقوم سوءا فلا مرد له و ما لهم من دونه من وال» (21)؛
اگر خداوند بخواهد چيزي را حفظ کند، ماموران الهي، همه اطراف آن شي ء را احاطه کرده اند. آنگاه مي فرمايد: اگر خداوند نعمتي را به قومي عطا کند، هرگز آن نعمت را تغيير نمي دهد؛ مگر اين که آن قوم، مسير اخلاق خود را دگرگون کنند. به اين ترتيب قرآن براي قوم، ملت و جامعه جايگاه ويژه اي قرار داده است. ممکن است فردي که در جامعه زندگي مي کند، اخلاقش را عوض کند؛ ولي مادامي که جامعه صالح است، ذات اقدس خداوند، نعمت را از آن جامعه نمي گيرد و اين هم لطف مجدد الهي است.
21. سوره رعد، آيه 11.