حكمت خداوند
يكي از صفات ثبوتي خدا، علم و حكمت است. حضرت حق، همة کارهايي که انجام مي‌دهد، طبق حکمت و مصلحت است. هر كاري خدا با ما مي‌كند، يقيناً براي ما نفعي دارد. «فان الله سبحانه خلق الخلق حين خلقهم» در اين عبارت، خلق دوم به معناي مخلوق است؛ يعني حضرت حق، همه مخلوقات را طبق مصلحت و حكمت آفريده است. آري؛ حضرت حق، هر کاري که مي‌کند، حکمت و مصلحت دارد و تا صدها حکمت نداشته باشد، صدها نتيجه و نفع براي اجتماع نداشته باشد، چيزي را خلق نمي کند.
اين حرف، عقيده شيعه است؛ اما اشاعره كه يک طائفه اي از سني‌ها هستند، مي‌گويند: «نه بابا! خدا بي هدف کار مي‌کند. بعد هم پشيمان مي‌شود». لکن شيعه مي‌فرمايد: که حضرت حق جلت عظمته تمام افعال و کارها و حرکات او طبق مصلحت است. مصلحت اجتماع، مصلحت مخلوقات؛ نه مصلحت خودش. حضرت حق که خودش خالق مصلحت است، محتاج نيست. غني بالذات است. غني، عين ذاتش است؛ علم او عين ذاتش است، همه عين ذاتش است. اگر شما با او مرتبط بوديد و از عنايات الهي بهره برديد، برديد و الا خودت ضرر کردي؛ نه حضرت حق. مثل خورشيد كه وظيفه آن، اين است که نور افشاني کند. حالا هر کسي آمد و از نور خورشيد استفاده کرد، اشعه آن به نفع او است. هر کسي هم نيامد استفاده کند، خورشيد ضرر نکرده. حضرت حق، من و شما را روي يک هدفي ايجاد کرده که به عالم وجود افاضه فيض کند. فيّاض علي الاطلاق است و مي‌خواهد پيوسته افاضه فيض کند. کار فياض، اين است؛ مي‌خواهد فيضش به ديگران برسد. اين، مقصد حضرت حق است. براي آسايش مخلوقات يک قواعد و ضوابطي هم بيان کرده که طبق اين قواعد و ضوابط برويد جلو. براي آسايش و راحتي و اينكه حيات، لذت بخش باشد. حالا من استفاده کردم به نفع من است. استفاده نکردم به ضرر من است خداوند نفعي در اين زمينه نمي‌برد.