نيروهاي دروني انسان
خداوند -جلت عظمته- وقتي آدم را آفريد، دو نيرو در وجود او آفريد؛عقل و نفس. يا به تعبير ديگر نور و ظلمت يا حق و باطل. اين دو نيروي خيلي قوي را در وجود آدم آفريد. عقل و نفس خواستند گلاويز بشوند. خدا يک نيروي اضافه براي عقل فرستاد، تا کمک عقل باشد و عقل، بر نفس غالب بشود. نفس هم گفت: «خدايا! تو براي عقل، نيرو فرستادي؛ پس من چه کنم؟» حضرت حق گفت: «اين نيروها هم مال تو». اين دو تا قدرت و دو تا سلطان، در وجود حضرت آدم جلوه گر شد4. اين ها مشغول زد و خورد شدند تا نوبت به من و شما رسيده است. اين دو تا نيرو با قدرت‌هاي خود، همه جا هستند. عقل با نيروهاي خود، نفس هم با نيروهاي خود در وجود ما هستند. فوراً شيطان هم به کمک نفس آمد. گفت: «نترس. من با تو هستم. لشکر هم که داريم؛ لذا عقل را از بين مي‌بريم». خدا ديد عجب! حالا عقل، محکوم مي شود. انبيا را براي کمک به عقل فرستاد. پس همة انبياء آمده اند که کمک عقل باشند و ما را از دست نفس اماره و هوا و هوس نجات بدهند. پيغمبرها، همه براي اين آمده‌اند كه ما را تهذيب و اصلاح بکنند.
دليل و برهان اين مطلب، آيه شريفه است:
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنينَ إِذْ بَعَثَ فيهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبين‏؛5
خداوند بر مؤمنان منت نهاد نعمت بزرگى بخشيد هنگامى كه در ميان آن‌ها، پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آيات او را بر آن‌ها بخواند، و آن‌ها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد؛ هر چند پيش از آن، در گمراهى آشكارى بودند.
صريح قرآن است كه حضرت حق مي فرمايد: من بر سر اولادهاي آدم منت گذاشتم که انبيا و پيغمبرها را فرستادم، تا اين‌ها کمک عقل آن‌ها باشند و آن‌ها را راهنمايي بکنند، تا مغلوب و مقهور نفس قرار نگيرند و سعادت و تکامل نصيب آن‌ها بشود. اين آيه شريفه در سوره جمعه است كه :
هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي‏ ضَلالٍ مُبينٍ؛6
او كسى است كه در ميان جمعيتِ درس نخوانده، رسولى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آن‌ها مى‏خواند و آن‌ها را تزكيه مى‏كند و به آنان كتاب [قرآن] و حكمت مى‏آموزد؛ هر چند پيش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
------------------------------
4. ر.ک: اصول كافي، كتاب العقل و الجهل، ج1 ، ص 10.
5.آل عمران:164.
6.جمعه:2.

خدا پيغمبر اکرم را فرستاد. تا مردم را با خدا آشنا کند، آن ها را موحد بکند، در توحيد صفات، توحيد ذات و توحيد افعال، به مرتبه عاليه برساند و آن‌ها را سير بدهد تا ترقي بکنند و در عالم برزخ و عالم قيامت، هر يک براي خود شخصيتي باشند. خدا پيغمبر را فرستاد که آيات خودش را و مراتب توحيد را به مردم بياموزد و مردم را از شرک جلي و خفي نجات بدهد. پيغمبرها آمدند که ما را از موهومات نجات بدهند. يادمان بدهند كه براي خدا باشيم و با او معامله کنيم. هر کس با غير خدا معامله بکند- به جان امام زمان ضرر کرده است. اگر مسجد مي سازي، براي خدا بساز، لله باشد. مزد خود را هم از او بگير. مردم هرچه مي خواهند بگويند، بگويند؛ تو کار را براي خدا بکن، لله بکن، افشا کردن آن، با خداست. امتحان کن. حالا «الکلام يجرّ الکلام»1 شد؛ اما اشکالي ندارد.
------------------------------
1 . اين عبارت معادل عبارت «حرف حرف مي آورد» است که در زبان فارسي مي گوييم.مولف