تفاوت غيبت و تهمت
غيبت، اين است که من اعمال و رفتار و کرداري انجام دادهام و نمي خواهم کسي بفهمد؛ اما کسي آن را افشا مي کند. تهمت، اين است که من کاري را نکردهام، اما کسي آن را به من نسبت ميدهد و آبروي من را ميريزد. فرق بين تهمت و غيبت، اين است. غيبت، مطابق واقع است و دروغ نيست؛ اما آن کس كه انجام داده، نمي خواهد کسي بفهمد. تهمت، اين است که کاري را نکرده است؛ اما به سبب حسادت، کينه، بخل يا ... آن را به او مي بندند و مي خواهند آبروي او را بريزند؛ پس تهمت، مطابق واقع نيست. تهمت، خيلي ناپسند است و حکمش بدتر از قتل است، ترور شخصيت است. ترور شخص، غير از ترور شخصيت است. يک شخصي را ترور مي کنند؛ شهيد ميشود؛ اما تهمت زدن ترور شخصيت است. در واقع آبروي او را از بين مي برد و او را در اجتماع ذليل مي کند؛ لذا ترور شخصيت بدتر از ترور شخص است. در قرآن ميفرمايد:
پس ظلمهايي که به من مي شود، گاهي از مواردي است كه من مي توانم انتقام بگيرم يا عفو بکنم؛ اما بعضي از ظلمها است که جاي انتقام نيست. من نمي توانم انتقام بگيرم. مثل اينکه کسي كه فحش ناموسي دهد يا تهمت بزند. من نمي توانم به دليل انتقام گرفتن، فحش ناموسي بدهم يا تهمت بزند. اگر فحش ناموسي دادي، شرعاً يا بايد اثبات بکني يا حد بخوري. اگر به كسي مثلا گفتي «ولد الزنا»، يا بايد اين را ثابت بکني يا بايد هشتاد تازيانه بخوري. اين، حکم آن است. شرع مقدس، حد و حدود داد. اين طور نيست که من آزاد باشم و هر چه مي خواهم بگويم. اگر كسي به من گفت: «جاهل و نادان»، من هم ميتوانم به او بگويم: «نادان خودت هستي»؛ اما اگر فحش ناموسي داد، من حق ندارم فحش ناموسي بدهم و جاي انتقام نيست. اينجا جايي است كه زبان انسان بايد کنترل داشته باشد.
|