معناي شيعه
شيعه به معناي تابع و دنبال رو است. شما ميگوييد: تشييع جنازه کرديم؛ يعني دنبال جنازه رفتيم. شيعه و تشيع و تشييع از يک ماده هستند. حالا ما پيرو علي عليه السلام هستيم؟ ما با کدام اعمالمان پيرو علي هستيم ؟خودمان بياييم کلاه خودمان را قاضي کنيم و ببينيم همين طور است؟ يک فکري به حال خودمان بکنيم. حالا من بگويم: آقا از شيعيان شما هستم؛ در حالي كه کلاه برداريها ميکنم. اين را من نميدانم چطور با شيعه بودن سازگاري دارد! اينکه ميگويم از شيعيان اميرالمؤمنين هستيم و هزار خلاف شرع انجام ميدهيم، نمي دانم چطور با هم سازش دارد! اين مجالس که به عنوان جشن و براي خشنودي اهل بيت: ميگيريم و چه خلاف شرعهايي كه در آن انجام نميگيرد، نميدانم واقعاً اينها چطور با شيعه بودن سازش دارد. جلسات جشني که براي عقد و عروسي و … ميگيريم، چه قدر خلاف شرعها انجام ميگيرد و چقدر پولهاي بي مورد اينجا مصرف ميشود! تازه باز هم از شيعيان علي هستيم.
اين چه تشيعي است که هيچ چيز به آن ضرر نمي زند؟! ربا ميخورد و ضرر به تشيع او نمي زند. هزار تا خلاف شرع ميکند و ضرر به تشيعش نمي زند. برخي خواهرها با بدحجابي ميروند و ميآيند و با اين حال، ضرر به تشيعشان نميزند. من نميدانم اين چه تشعي است که اين قدر محکم است که هيچ چيزي به آن ضرر نميزند. در زمانهاي سابق، ضرر ميزد؛ اما اين زمان ما مثل اينکه ضرر نميزند! اينطور نيست عزيز من! روز قيامتي هست. يک صد و بيست و چهار هزار پيغمبر آمدند و خبر دادند كه روز قيامتي هست. اگر يک نفر دکتر يهودي به من بگويد: «فلان غذا را نخور؛ چون برايت ضرر دارد». نمي خورم؛ چون دکتر است. يهودي است؛ اما اعتنا به قول او ميکنم. يکصد و بيست و چهار هزار پيغمبر آمدند و گفتند: اين روش شما، روش ديني نيست، خداپسند نيست. روشت را تغيير بده و ديني بکن؛ اما هيچ خبري از تغيير نيست.
|