معناي ديگر خشوع
معناي ديگري هم براي خشوع هست. گاهي انسان، خاشع در عبادت است و گاهي خاشع در معبود. گاهي در عبادت، تمام توجه من به بندگي حق است و مي خواهم بنده او باشم. گاهي هم خشوع من در معبود است؛ يعني حضرت حق را با چشم دل مي بينم و در مقابل او خضوع و خشوع دارم. اين، خيلي مهم و بهتر از خشوع در عبادت است. البته خشوع درعبادت هم بسيار عالي است؛ اما درجه بالاتر آن، خشوع در معبود است که انسان هميشه متوجه حق باشد و او را پهلوي خودش ببيند. مگر در قرآن ندارد «هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم»6 هر کجا باشيد خدا با شما است. آيا مي شود يک جايي باشيم؛ اما خدا با ما نباشد؟ همينطوري که روح تو در جميع اجزاي بدن تو ساري و جاري است و با اجزاي بدنت هست، خدا هم با جميع موجودات هست. «هو معکم أينما کنتم» هر جا باشي، خدا هست.از اميرالمؤمنين7سؤال کردند: «آيا خدا را ديده اي؟» حضرت فرمودند:« من خدايي را که نديدهام، عبادت نمي کنم(7) لكن با چشم قلب و ايمانم خدا را ديده ام، نه با چشم سرم». خدا که جسم نيست، تا کسي او را ببيند. اين حالت را خشوع در معبود ميگويند. اين، خيلي مهم است.آيا مي شود اين حالت براي ما هم پيدا بشود؟ بله؛ خداوند حقايق و معارف را جايي گذاشته است که دست همه ما به آن برسد.
------------------------------
6.حديد:4.
7.كافي، ج 1، ص 98.
|