اهميت نماز شب
مناسب است دربارة نماز شب، دو سه جمله عرض بکنم. آيات متعددي در قرآن دربارة نماز شب وجود دارد و آثار زيادي براي آن بيان شده است. روايت دارد که: در قرآن، براي هر عمل صالحي ثوابي تعيين شده است؛ اما ثواب نماز شب را تعيين نکرده است؛ يعني به قدري زياد است که قابل بيان نيست3. حضرت حق در سوره سجده مي فرمايد: فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُون4؛
هيچ كس نمىداند چه پاداشهاى مهمّى كه مايه روشنى چشمهاست، براى آنها نهفته شده. اين، پاداش كارهايى است كه انجام مىدادند.
آن مقامات، سبب چشم روشني اينها مي شد. اين، خيلي مقام است که حضرت حق اين طور بيان مي کند.
چند روايت دربارة نماز شب عرض کنم. از نبي اکرم9 روايت شده که فرمودند: انسان، هر موقعي از شب که بيدار مي شود و وضو مي گيرد و به نماز مي ايستد، خداوند به هفت صف از ملائکه دستور مي دهد که پشت سر اين بنده اقتدا کنند و نماز بخوانند. عدد هر صف آنها را جز خدا هيچ کس نمي داند. موقعي که نماز شما تمام شد، به عدد هر يک از اين ملائکه، خدا مقامي از مقامات بهشتي به شما مي دهد5.
در روايت ديگري است که: روز قيامت که مي شود، همه در صحراي محشر، نشستهاند. اولين صدايي که بلند مي شود، اين است: «کساني که نماز شب مي خواندند، بلند بشوند». خوب، حالا ولو ناصري اصلاً حالش را نداشته، فقط يک شب، دو شب بلند شده و نماز شب خوانده يا در ماه مبارک رمضان موفق شده است اين چند شب را نماز شب خوانده است؛ اسم او را هم مي نويسند. و الله خدا مي نويسد. آن کسي که هميشه مي خوانده، اسم او را نوشته است. ناصري هم که حالا در ماه مبارکي که بيدار مي شده سحري بخورد، يک الا کلنگي هم ميکرده، اسم او را هم خدا مي گويد بنويسيد. نماز شب خوانها بلند مي شوند. پروردگار مي فرمايد: «کساني که تهجد کردند، به طرف بهشت بروند. درِ بهشت براي اينها باز است». اولين کساني که وارد بهشت مي شوند، اهل متهجد هستند. بعد، ميزان نصب مي شود و حساب و کتاب امت را مي رسند6.
------------------------------
3. بحارالأنوار، ج 8 ، ص 93.
4.سجده:17.
5. بحارالأنوار، ج84، ص 136.
6. إرشادالقلوب، ج 1، ص 86.
حضرت صادق7مي فرمايد: از جدم اميرالمؤمنين سؤال کردند: «اگر کسي يک دهم شب را بلند بشود و مناجات و دعا و نماز بخواند، خداوند چه چيزي به او عنايت مي کند؟» اميرالمؤمنين فرمودند: «خداوند به عدد نباتات و حيوانات و حبوبات، عفو و بخشش و رحمت خود را شامل حال اين شخص مي کند»1.
خيلي مي شود! به عدد همة گياهان و حبوبات، رحمت و مغفرت خود را بر اين شخص مي فرستد.
روايتي از نبي اکرم9هست که مي فرمايد: در بهشت عدن، درخت بسيار بزرگي است که از آن درخت، اسبهايي خيلي چابک و زين کرده خارج مي شوند. که زين، لجام و افسار آنها از ياقوت و زمرد سبز است. اين اسبها بال دارند و شما نماز شب خوانها سوار آنها مي شويد و آنها پرواز مي کنند. اهل بهشت مي گويند:«پروردگارا! اينها مگر چه کردهاند که به اين مقام و مرتبه رسيدهاند؟» ملکي از طرف حضرت حق جواب ميدهد: «اي مؤمنيني که در غرفههاي بهشتي هستيد، اين اشخاصي که اين عنايت به آنها شده، شبها بلند مي شدند، نماز شب مي خواندند؛ در حالي که شما خوابيده بوديد. اينها علاوه بر ماه مبارک، در بقية روزها روزه مي گرفتند. شما آن روزها را افطار مي کرديد. اينها با مال خود به فقرا، زيردستها و بيچاره ها احسان مي کردند؛ ولي شما بخل مي ورزيديد. به واسطه اين اعمال، خداوند اين عنايت را به آنها کرده است»2.
حالا ممکن است کسي بگويد: آقا چطور مي شود از درخت، اسب بيرون بيايد؟ اين، ديگر اراده خداست. چقدر روايت داريم که حضرت امام حسن مجتبي عليه الاف التحيه و الثنا دست دراز مي کردند و از سنگ عسل بيرون مي آوردند؟3
يا اينکه روايات ديگري است که جابر، حضرت رسول اکرم9را مهماني کرد و يک بزغاله داشت، آن را کشت.حضرت بعد از نماز فرمودند: «مردم! هر کسي مي خواهد غذا ميل کند، به منزل جابر بيايد». جمعيت آمدند. جابر دويد و به خانه رفت و گفت: «زن! ديدي آبرويم رفت؟» گفت: «چه شد؟» گفت: «حضرت بعد از نماز، بلند شدند و گفتند: هر کسي غذا ميخواهد، به منزل جابر بيايد. جمعيت زيادي بلند شدند و دارند ميآيند اينجا». ايمان آن زن، قوي بود. گفت: «به حضرت گفتي چه داريم»؟ گفت: «بله؛ گفتم که يک بزغاله کوچک کشته ايم و يک مقدار جو هم داشتيم که آنها را هم نان کرديم». گفت: «پس ديگر کاري نداشته باش. اگر به حضرت گفته اي چه داريم، بقيه اش به تو مربوط نيست».
حضرت زود تشريف آوردند و فرمودند: «پارچهاي روي ديگ بياندازيد». پارچه را روي ديگ انداختند و شروع کردند مرتباً پاچة بزغاله در داخل کاسهها ريختند. نانها را هم يک نفر خُرد مي کرد و در اين کاسه ها مي ريخت و چهار نفر، چهار نفر غذا جلوي مردم مي گذاشت. جابر مي گويد: «من شمردم. مثل اينکه سي، چهل تا پاچه از اين ديگ درآمد».
يک بزغاله که چهارتا پاچه بيشتر ندارد؛ اما از اين ديگ مرتب پاچه بيرون آمد. حضرت فرمودند: «اگر اين حرف را نگفته بودي، تمام جمعيت را با پاچه غذايشان مي داديم»4.
اراده الهي است؛ ايجاد مي کند. عزيز من! اين کار ها از اولياي الهي مي آيد. در قدرت خدا كه ديگر حرفي نيست. مکرر من شنيدم بعضي از اولياي الهي مثلاً يک قابلمه اي که دو نفر از آن غذا مي خورند، يک دستمال روي آن مي اندازند و دعايي مي خوانند و مرتب غذا مي کشند و پنجاه نفر را از آن غذا مي دهند. پس نگو که چطور مي شود؟ قدرت الهي است آقا! وقتي قدرت الهي باشد، ديگر حرفي در آن نيست.
------------------------------
1. منلايحضرهالفقيه، ج1، ص475.
2. بحارالأنوار، ج 84، ص 157؛ إرشادالقلوب، ج 1، ص86.
3.دلائلالإمامة ص : 64
4. بحارالأنوار ج : 20 ص : 219
|