«اجسادهم نحيفه». اين يکي از عبارات خطبه متقين و يکي از صفات مؤمنان است. بدن‌هاي متقين، ضعيف و لاغر است. فرق بين جسد و جسم چيست؟ جسد به کالبدي مي گويند که روح در آن باشد و قابل حرکت باشد؛ اما جسم، اعم است؛ يعني هم آن‌هايي را شامل مي شود كه روح دارند، مثل نباتات و هم آن‌هايي كه روح ندارند، مثل در و ديوار. البته بين آن‌ها فرق زياد گذاشته اند که اشارتاً عرض کردم.«اجسادهم نحيفه»، معنايش اين است كه متقين اغلب، بدن‌هايشان ضعيف است. معناي آن اين نيست که هر کس چاق باشد، تقوا ندارد و هر کس لاغر باشد، اهل تقواست. حضرت نمي خواهند بفرمايند که معيار تقوا، چاقي و لاغري است؛ بلکه مي خواهند بفرمايند که هم و غم اهل، تقوا شکم پروري نيست. هدف آن‌ها شکم و دنيا نيست، و الا طبق روايات، بعضي ازامام‌ها ثمين بودند. حضرت اباعبدالله7خيلي متعارف بودند .استخوان بندي حضرت اميرالمؤمنين7خيلي درشت بوده است. اين طور نيست که اهل بيت: ضعيف باشند. بله؛ حضرت سجاد و حضرت موسي بن جعفر را مي گويند خيلي لاغر بودند. پس اين طور نيست که هر کسي لاغر است، اهل تقوا است و هر کسي هم که چاق است، اهل تقوا نيست. حضرت ابداً اين را نمي خواهند بفرمايند. بله؛ اغلب اين‌طوري است كه متقين لاغر هستند؛ و الا خيلي از اولياي الهي در زمان خودمان بودند كه به محضر امام زمان7 تشرف داشتند و به عالم وجود، محيط هم بودند و خيلي هم چاق بودند. چاق بودن، علامت بي تقوايي نيست. چون اشخاص مختلفند. بعضي لاغرند و اگر دو برابر ديگران هم بخورند، باز هميشه لاغرند. يک کسي نصف اين غذا مي خورد؛ اما بدن او چاغ است؛ پس اين، معيار نيست.
اين که حضرت مي فرمايند: «اجسادهم نحيفة» معناي آن اين است كه هم و غم متقين، مؤمنين و اولياي الهي شکم نيست. آن‌ها دنيا را براي رسيدن به آخرت خود، وسيله گرفتند. مي دانند دنيا وسيله است. آقا علي بن ابي‌طالب7 شاگردان مکتبشان را دارند سوق مي دهند به اينکه دنيا را هدف خودتان قرار ندهيد و همِّ خود را شکم خودتان ندانيد. در خطبه­هاي متعددي از نهج البلاغه اين مطلب هست. عثمان بن حنيف، استاندار بصره بود. حضرت، نامه اي براي او مي نويسد که به من خبر رسيده که به منزل کسي مهماني رفته اي که گرسنگان پشت در بوده و کساني که سفره هاي رنگين دارند، سر اين سفره نشسته بوده­اند. من از تو انتظار نداشتم که چنين کني. تو از طرف من رفتي استاندار بصره شدي و نماينده من هستي. ببين من چه کار مي کنم، رفتار من چگونه است. تو که مرام من را مي بيني، چرا اين‌طور رفتار مي کني؟ حضرت به عثمان بن حنيف اشکال گرفتند. فرمودند: هر کسي بايد از امام خود تبعيت کند و امام شما از دنيا به دو لباس کهنه و دو قرص نان جو اكتفا کرده است. اگر چه شما قدرت نداريد مثل من عمل کنيد؛ لکن من را با تقوا ياري کنيد1. پس مراد از اينکه حضرت فرمودند: «اجسادهم نحيفة» يعني مردان خدا و با تقوا کساني هستند که همّ آن‌ها شکم آن‌ها نيست، و الا غذاي خوب را اصلاً خدا براي بنده هاي خوب خود خلق کرده است. صريح آيه شريفه است كه «الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبين»‏2. غذاي خوب، مال پاكان است. در اين آيه شريفه هم هست که مي فرمايد:
يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً إِنِّي بِما تَعْمَلُونَ عَليم‏3؛ اي پيغمبرهاي من! از غذاهاي خوب بخوريد و عمل صالح انجام بدهيد که من به عمل شما دانا هستم.
نعمت‌هاي خوب من، مال اولياي من است اصلاً خدا اين سفره وجود را براي اولياي خود، پهن کرده است. من و امثال من به واسطة آنان، سر اين سفره نشسته‌ايم و استفاده مي‌کنيم. سلطان سفره اي که پهن مي کند، براي چه کسي پهن مي کند؟ سلطان که مي خواهد سور بدهد اشخاصي را وعده مي گيرد که در مملک خود ممتاز و نمونه هستند و بقيه طفيلي هستند. خدا هم اين سفرة خلقت را براي اهل بيت عصمت و طهارت: پهن کرده است. اولياي الهي سر اين سفره آمده­اند و استفاده کرده­اند، بنده هاي خدا استفاده کردند، حيوانات ديگر هم استفاده کرده اند، و الا الطيبات للطيبين.يک کسي از بزرگان قم به تازگي نقل کرد كه يکي از اولياي الهي به منزل او رفته بود. مي گفت: آن ولي خدا خيلي فوق العاده بود و بسيار عالي نماز مي خواند. سفارش کردم غذاي مفصلي درست کردند و براي او آورديم. مرغ و خورشت و دو رقم برنج پخته بوديم. آن بندة خدا نگاه به سفره کرد و گفت: «من معذورم از اين غذا بخورم».
گفتم: «من اين تشريفات را براي شما گرفته‌ام. براي خودمان كه اين چنين تشريفاتي نمي گرفتيم».
گفت: «من معذورم از اين غذا ميل کنم. اگر اجازه دهيد، من سر سفرة شما، غذاي خودم را مي خورم».
گفتم: «اگر از غذاي ما نمي خوريد، لا اقل غذاي خودتان را بخوريد».
------------------------------
1.نهج‏البلاغة، ص 416 ، نامه 45.
2. نور:46.
3. مومنون:51.

دست کرد در جيب خود و يک پياله کوچک در آورد و در سفره گذاشت. بعد دست کرد در جيب ديگر خود و شيشه اي در آورد که يکي دو تا استکان آب در آن بود. يک استکان آب‌ها را در اين پياله ريخت و درِ آن را بست و در جيب خود گذاشت. بعد هم يک کيسه در آورد که کمي نمک در آن بود و در آب ريخت. در جيب ديگرش دست کرد و يک کيسه درآورد که دو سه تا لقمه نان خشک در آن بود. آن‌ها را خُرد کرد و در آب ريخت و خورد. بعد هم كمي آب که ته کاسه بود، سر کشيد و کاسه را در جيب خود گذاشت و گفت: «الحمدالله رب العالمين».گفتم: «شما غذايتان اين است؟!»
گفت: «نه؛ ما با رفقا که جمع مي شويم، مرغ مي گيريم و کباب مي کنيم. گوسفند مي گيريم و کباب مي کنيم. بهترين برنج را م مي پزيم؛ اما در شهر، غذاهاي شما آلوده است و ما نمي خوريم. در شهر که هستيم، کنار شما اين، غذاي ما است. اما آنجا هايي که بدون شبهه است، گوسفند يا مرغ مي گيريم و مي کُشيم و کباب مي‌کنيم». آيه شريف مي فرمايد: قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْق1؛‏
بگو: «چه كسى زينتهاى الهى را كه براى بندگان خود آفريده، و روزيهاى پاكيزه را حرام كرده است؟!
چه کسي غذاهاي لذيذ را حرام کرده است؟! بهترين غذاها را بخور و اطاعت خدا را هم بکن؛ لکن ايثار و گذشت هم بسيار خوب است. نبايد همّ ما شکم ما باشد.
همه کارهاي اولياي الهي، عبادت است. غذا خوردن آن‌ها هم عبادت است؛ چون غذا مي خورد براي اينکه قدرت پيدا کند تا اطاعت حق را بکند. اگر اين طوري غذا مي‌خوري، ثواب براي تو مي نويسند. خواب مي روي که اعصابت آسايش داشته باشد تا بتواني واجبات را به جا بياوري، در اين صورت، براي همين خواب هم ثواب مي نويسند. پس معناي اين جمله كه اميرالمؤمنين7فرمودند: «اجسادهم نحيفه» اين نيست که متقين لاغر، پژمرده و بي جان هستند. نه؛ کنايه از اين است هدف آن‌ها از اين دنيا، شکم آن‌ها نيست. هدف آن‌ها قيامت و ملاقات حق و انس با حضرت احديت است.
------------------------------
1.اعراف:32.