كرامت يكي از اولياء الهي
يکي از بنده هاي خوب خدا به منزل يکي از آقايان اصفهان آمده بود. يکي از آقايان ديگر كه هر دوي آن‌ها فوت کردند براي من مي گفت: ديدن آن ولي خدا رفتيم. ديديم اين بنده خدا خيلي فوق العاده است. بعد من بلند شدم بروم. گفت: «شب براي شام اينجا بياييد». گفتم: «حاج آقا! شب من دو جا روضه و منبر دارم و دير مي شود گفتند: «نه آقا ما! تا ساعت دوازده و يک شب هم كه هست، مي نشينيم تا شما بياييد».
رفتم و نمازم خواندم و يک منبر هم رفتم. بعد ديدم حالش را ندارم؛ يک نفر ديگر را براي منبر دوم فرستادم و به خانه آمدم. يک دوش گرفتم و آمدم زير کرسي نشستم. خانواده مان شام آورد. گفت: «شام بخور و بعد برو». گفتم: «من مهمان هستم». گفت: «من زحمت كشيده‌ام و شام درست کرده‌ام». قبول کردم. شام را خورديم و بلند شدم. موقعي که آنجا رفتم، ديدم غذا خورده­اند و دارند سفره را دارند جمع مي کنند. گفتم: «مگر قرار نبود تا ساعت يک بعد از نصف شب هم كه شد، صبر کنيد تا من بيايم؟» آن ولي خدا گفتند: «بله؛ ما اين قول را داديم؛ اما موقعي که ديديم شما از حمام بيرون آمدي و زير کرسي نشستي. يک پرتقال هم خوردي؛ خانواده شما غذا را آورد و گفتي: من مهمان هستم. گفت: من زحمت کشيدم. گفتي: خوب حالا مي خورم و مي روم آنجا هم يک لقمه مي خورم و شروع کرديد سفره را پهن کنيد، ما هم گفتيم: اينجا سفره را پهن کنند». چشم ولي خدا باز است و مي بيند. از اين قبيل داستان‌ها زياد است. اين افراد، علم اليقين يا عين اليقين دارند و حقايق را مي بينند. اولياي الهي که پشت ديوارها را مي بينند، در اثر اطاعت و فرمان برداري به اين درجه مي رسند. اولياي الهي علاوه بر بهشت، جهنم را هم مي بينند. الآن جهنم موجود است و آن‌ها اهل جهنم را که معذب هستند مي بينند. روايت متعددي دارد که نبي اکرم9به معراج که رفتند، اهل جهنم و عذاب آن‌ها را ديدند.1
------------------------------
1. بحارالأنوار، ج 18، ص 282.