اقسام بلا
بلا اقسامي دارد و کساني که مبتلا هستند، تقريباً به پنج قسم تقسيم مي شوند. اين طوري نيست که هر کسي که مريض شد، از رحمت خدا دور است. اينطور نيست که هر کسي مبتلا شد، اثر عمل او است. اين طوري هم نيست که هر کسي در رفاه و خوشي باشد، او با خدا خيلي ميانه اش گرم است. نمي شود دربارة هر کسي که مثلاً مريض شد، بگويند : آيا چه گناهي کرده است که هميشه مبتلا است؟ بلاهايي که خدا مي دهد، اقسامي دارد.
فقط يک قسم از کساني که مبتلا مي شوند، در اثر عمل آنها است. اينها يک عده خاصي هستند؛ اما عده اي هم هستند که، بلا، تازيانه سلوک آنها است. موقعي که ماشين، کند ميرود کمي گاز آن را زياد مي کنند، اين ماشين تندتر مي رود. حضرت حق مي خواهد سالك را به حرکت بيندازد تا در سير الي الله تندتر برود؛ لذا به او بلا مي دهد. لذا بعضي مي گويند: «بلا، تازيانه سلوک است.» پس بلايي که ما مبتلا مي شويم، ممکن است اثر اعمال من باشد و خدا مي خواهد من را تزکيه و پاک بکند. گاهي هم به دليل اين است که من دارم به سوي خدا مي روم؛ لکن با شوق و رغبت نمي روم. يک بلا به من مي دهد که مرتب بگويم: «خدا! خدا! خدا!» گاهي هم مي خواهد به تو درجه و مقام بدهد و به اين منظور، بلا به تو مي دهد؛ لذا در روايات دارد که «البلاء للولاء؛ بلا، مال اولياي الهي است.» هر کسي قابليت بلا ديدن ندارد. معروف است كه فرعون چهار صد سال ادعاي خدايي کرد و يک سر درد نگرفت. مگر خدا به هر کسي بلا ميدهد؟ بلا مال اولياي الهي و مال آدم خوبها است؛ لذا نبي اکرم9فرمود: «ما أوذي نبي مثل ما اوذيت؛2 هيچ پيامبري در عالم وجود، به اندازه من بلا و گرفتاري نديد.» ائمه اطهار:را ببينيد اين بلاهايي که به آنها مي رسيد، خدا مي خواست به واسطة آن بلاها، درجه و مقام آنها را بالا ببرد. روايات داريم که انساني که مبتلا مي شود، در قيامت آنقدر
------------------------------
2. المناقب، ج 3 ،ص 247.
مقام و درجه به او مي دهند که روز قيامت مي گويد: اي کاش بدن من را با قيچي چيده بودند تا در اين عالم اجر و مقام آن را مي گرفتم.1 پس اين صحيح نيست که هر کس به بلا مبتلا شد، ما فوراً شروع کنيم پشت سر او حرف بزنيم و بگوييم چه کاري کرده است که مبتلا شده است؟ بعضي اوقات خود ما يکي دو تا کسالت و ناراحتي که برايمان پيش مي آيد، مي گوييم: اي خدا، مگر من چه کاري کردم؟ نه خير؛ گاهي چون کار بدي نکردهاي و پاک بودهاي اين بلا را به تو مي دهد.
------------------------------
1.فقهالرضا7، ص 341.
|