قضيه برداشتن حجاب اسراي كربلا چه بوده است؟
اينکه بعضي مداح ها مي گويند حجاب حضرت زينب3را عصر عاشورا دزديدند و ... ، اينها توهين به مقام ولايت است. حضرت زينب3مقام عصمت دارد. بعضي ها به گمانشان هر چه سر زبانشان مي آيد، بايد بخوانند تا مردم گريه کنند؛ در حالي كه کسي گريه پيش فروش نکرده است. حقيقت را بگو؛ اگر گريه كردند كه كردند و اگر نكردند هم كه نكردند. تو هزار دروغ مي بافي، تا او گريه کند؟ تو اهل بيت را نابود مي کني و عصمت آنها را از بين مي بري براي اينکه او گريه بکند؟ بر فرض هم كه حجاب اهل بيت:را در عصر عاشورا دزديده باشند، اين پارچههاي رويين بوده كه با نبود اينها هم حجاب حفظ مي شد؛ نه اينكه تمام حجاب ايشان را برداشته باشند.
دربارة شأن نزول آيه در تفاسير آمده است كه يک خانمي كه زيبا هم بود، حجاب خود را رعايت نکرده بود. يک جواني هم او را ديد و شروع کرد نگاه کردن و محو او شده بود. در يک کوچه که عرض آن خيلي کم بود، داشتند مي رفتند، چشم او هم به طرف دختر بود و داشت مي رفت. تصادفاً شيشه اي، چوبي يا استخواني به ديوار گذاشته بودند كه خورد به صورت اين پسر و صورتش را دريد و اين هيچ متوجه نشد.
خيلي عجيب است! حقيقت همين است؛ کسي که محو تماشاي محبوب خود مي شود، همين است، اصلاً درک نمي کند. در درگيريها که خيلي تند و شديد است، طرف مي بيند که مثلاً دست او تر شد؛ اما بعد مي فهمد که بدنش زخم شده و چاقو خورده است. اولياي الهي هم همينطور هستند. اينهايي که شهيد مي شوند، خدا مي داند درد ضربات شمشير و گلوله را احساس نمي کنند. کسي که به خدا محبت و علاقه داشته باشد و شيفته او باشد، ديگر الم و ناراحتي هاي اين عالم ماده را درک نمي کند. اصحاب حضرت اباعبدالله7 درد شمشيرها و نيزه ها را نمي فهميدند؛ به سبب عشق و علاقه اي که به امام حسين7 داشتند؛ نمي فهميدند. يکي از اصحاب به نام عابس الشاكري به ميدان رفت و کسي حاضر نشد با او مبارز بکند. زره و پيراهن خود را در آورد و مبارز ميطلبيد.(1)متوجه نمي شد كه شمشير مي خورد. عشق و علاقه، همين کار را با انسان مي کند. اگر کسي محبت خدا و امام زمان7را داشته باشد، اين ناراحتي ها براي او هيچ چيز نيست.
اين جوان هم هيچ چيز نفهميد، تا اينکه دختر، غايب شد . يک دفعه ديد لباس او تر است. نگاه کرد؛ ديد خوني شده است. خيلي ناراحت شد و گفت: «به خدا! قسم الآن مي روم شکايت اين زن را به پيغمبر مي کنم». آمد به محضر نبي اکرم9و جريان را عرض کرد و گفت:«اگر شما دستور فرموده بوديد که اين زنها حجاب هاي خود را رعايت بکنند، من به اين بلا و بدبختي گرفتار نمي شدم.» آنگاه اين آيه شريفه نازل شد که: به مؤمنان بگو: چشمهاى خود را از نگاه به نامحرمان فروگيرند و عفاف خود را حفظ كنند. اين، براى آنان پاكيزهتر است و خداوند از آنچه انجام مىدهيد، آگاه است.(2)
بابا! حالا او هر طور ميخواهد بگردد، بگردد؛ شما چشم خود را کنترل کن. او اصلاً بي دين است و مسلمان نيست. دل او مي خواهد موهايش بيرون باشد. تو که مسلمان هستي، خودت را کنترل کن. برادر من! چشمت را مواظب باش. خيلي از معاصي که از انسان صادر مي شود، منشأ آن، چشم است. مي گفت: اگر چشم نبيند، دل هم نمي خواهد. چشم مي بيند و دل هم دنبال آن مي رود.
------------------------------
1. بحارالأنوار، ج 45 ، ص 29 ؛ تاريخ الامم و الملوك، ج5، ص444.
2. البرهان ، ج4، ص 59؛ تفسير الصافي، ج3، ص 430 ؛ نور الثقلين، ج3، ص 588.
|