داستان پيامبر اكرم9و ديوانه
يک روز نبي اکرم9در کوچه هاي مدينه ديدند جمعيت زيادي دور يک نفر، جمع شدند. حضرت، از علت آن پرسيدند. عرض کردند: «يا رسول الله! ديوانه‌اي است که هذيان مي گويد و مردم دور او جمع شده­اند». حضرت که يک معلم حقيقي هستند، اين جلسه و اجتماع را غنيمت دانستند و شروع به تبليغ کردند. فرمودند: «مردم! مي دانيد مجنون چه کسي است؟ مي خواهيد ديوانة واقعي را به شما معرفي کنم؟ عرض کردند: «بفرماييد: ديوانه چه کسي است؟» حضرت فرمودند: «ديوانه حقيقي، كسي است که با تبختر و تکبر راه مي رود و کبر و غرور و خود پسندي از وجودش مي ريزد. چنين شخصي ديوانه است، اما اين شخصي که شما به او مي گويد ديوانه، مريض است، مبتلا است.»2
------------------------------
2. بحارالأنوار، ج 70 ، ص234.