سؤال: اگر ارزاق تقسيم شده پس تلاش براي چه؟
جاي يك سؤال هست و آن اينکه اگر اميرالمؤمنين7اينجا فرموده است: «فقسم بينهم معيشهم» و در قرآن ميفرمايد: «نحن قسمنا بينهم معيشهم» يا ميفرمايد: «ما من دابّة إلا علي الله رزقها» 1 که رزق
همه با من است، اگر اين طور است، ما از فردا ميرويم در خانه ميخوابيم. خداوند خودش عنايت ميکند و روزي ما را ميدهد. اين درست است؟
به اين سؤال مي توان دو جواب داد:
جواب اول، اين است خداوند که ميفرمايد: «نحن قسمنا بينهم معيشهم»؛ يعني من براي معيشت شما زمينه سازي ميکنم و خود تو برو دنبال آن. اينکه فرمود: «ما رزق بندهها را تقسيم كرديم»؛ يعني من زمينه سازي ميکنم براي رزق شما که برويد دنبال آن و از آنجا استفاده ببريد. معناي «قسمنا» اين است. بعضي از مفسران اين طور معنا کرده اند و به کارمند دولت مثال زدند. در ادارهاي که کارمند دولت مشغول است، حقوق او را مسؤول آن اداره تضمين کرده است؛ اما به شرط اينكه هر روز سر كار بروي و ساعت كار خود را ثبت كني. اگر نروي سر کار، و نروي ليست حضور خود را پر کني، آخر ماه که ميشود، فيش حقوق تو ميآيد در خانه؟ نه نمي آيد. آن مدير و آن مسئول اداره حقوق شما را تضمين کرده است؛ اما مشروط بر اينکه در اداره حاضر بشوي و ليست خود را در ايام ساعات کار خود پر کني، اما اگر نيامدي، از حقوق هم خبري نيست. حضرت حق هم همين طور است. رزق ما را تقسيم و تضمين نموده و براي رزق ما تسبيب اسباب کرده است. اسباب و مقتضيات آن را براي من جور کرده است؛ اما خودم بايد بروم دنبال آن و کار کنم.
در اين زمينه روايات زيادي در کتاب وسائل الشيعه و کتابهاي روايتي هست 2 که در همه آنها مخصوصاً کتاب تجارت چقدر سفارش شده است بر اينکه زحمت بکشيد، کاسبي بکنيد، تجارت بکنيد، تا هم خودتان سود ببريد و هم سود شما به مردم برسد. در روايتي دارد موقعي که اميرالمؤمنين7بصره تشريف آوردند، به يکي از اصحاب فرمودند: «تو برادري داشتي. برادرت کجا است؟» عرض کرد: «يا اميرالمؤمنين! گوشه اي نشسته و مشغول عبادت و طاعت حق است». فرمودند: «زن و بچه اش را چه کسي اداره ميکند؟» عرض کرد. «يابن رسول الله! زن و بچه اش را من اداره ميکنم. خرج خود او را هم من ميدهم». حضرت فرمودند: «به خدا قسم! تو به مراتب، افضل از او هستي» 3.
خداوند ميفرمايد:
وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعي؛ 4
و اينكه براى انسان، بهرهاى جز سعى و كوشش او نيست.
طبق آيه شريفه هر چه سعي و کوشش بيشتر بکني، هم رزقت بيشتر ميشود و هم عزت و آبرويت در اجتماع بيشتر ميشود. اگر خدمات اجتماعي هم بکني، اجر و مقامت هم نزد خدا زيادتر ميشود. هر سه جهت را دارد. در آيه ديگر ميفرمايد:
كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ؛ 5
هر كس در گرو اعمال خويش است.
هر چه پول بدهي، آش ميخوري. هر چه زحمت بيشتر بکشي، استفاده بيشتر ميبري. بايد زحمت کشيد. نبايد بار انسان بر دوش کسي باشد.خود کسب، عبادت است: «الکاسب حبيب الله» 6. در روايت معتبر دارد که ميفرمايد: «عبادت ده جزء است که نُه جزء آن، در کسب حلال است» 7. انسان بايد حرکت و فعاليت داشته باشد. همين طور يک گوشهاي بخواهد بخورد و بخوابد، تبديل به يك عضو فلجي ميشود. اگر بقيه اجتماع همه بخواهند اين کار را بکنند، نظم اجتماع به هم ميخورد. نه خير؛ بايد فعاليت کرد. خداوند عقل و دانش و هوش و فهم به شما داده است و اقتضاي كسب روزي را ايجاد کرده است.
خلاصه اينکه ممکن است اين معناي تقسيم رزق باشد؛ لکن اينجا حواس شما جمع باشد که حلال و حرام نکنيد. رواياتي براي نحوه تجارت و نحوه کاسبي داريم كه خيلي مفصل آداب آن را بيان كرده است؛ مثلاً فرموده است: «مؤمن چاره اي ندارد جز اينكه پيوسته مشغول به سه چيز باشد:يا مشغول به امر آخرت باشد، يا به امر دنيا و معاش خود مشغول باشديا مشغول لذتهاي حلال» 8.
جواب دوم. رزق بر دو قسم است؛ يک رزق بخور و نميري است كه آن را حضرت حق ضامن است؛ اما يک رزق وسيع و زياد است كه براي به دست آوردن آن، بايد کار کنيم. بريز و بپاش ميخواهي، بايد زحمت بکشي. حضرت امير7ميفرمايد:
يَا بُنَيَّ الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ يَطْلُبُكَ فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاكَ 9
ترجمه: رزق، بر دو نوع است؛ رزقي كه تو آن را طلب ميكني و رزقي كه او تو را طلب ميكند كه اگر تو به سراغ او نروي، او خودش به سراغت خواهد آمد.
آن رزقي که دنبال شما ميآيد، حلال و طيب و طاهر است، اما آن رزقي که شما دنبال آن ميرويد، مواظب باشيد حلال باشد. چون ممکن است راه براي تحصيلش حرام يا حلال باشد. بايد مواظب بود.
------------------------------
1. هود: 6.
2. ر.ک: كافي، ج 5، ص 148؛ منلايحضرهالفقيه، ج 3، ص 191؛ وسائلالشيعة ج 17، ص 9؛ بحارالأنوار، ج 100، ص 90.
3. کافي، ج 5، ص 78.
4. نجم: 39.
5.مدثر: 32.
6. أطيب البيان، ج4، ص81.
7. بحارالأنوار، ج 100، ص 9.
8. بحارالأنوار، ج 1، ص 88.
9. منلايحضرهالفقيه، ج 4، ص 385.
|