اعتماد به نفس‏

اعتماد به نفس يا استقلال شخصيت، حالت روانى زيبايى است كه نصيب نفس مطمئنه مى‏گردد. به اين بيان كه: بعد روحى انسان، كه برگرفته از روح خدايى است به مرحله‏اى از خودسازى و وارستگى مى‏رسد كه خالص و الهى مى‏گردد و خود را از هر گونه وابستگى به ماديات درونى و برونى مى‏رهاند.آنگاه خويشتن را از داده‏هاى الهى پرمى‏كند، مى‏پروراند و تقويت مى‏كند و به مرحله‏اى مى‏رسد كه جز با ياد خدا آرام و اطمينان نمى‏يابد؛ زيرا:
«... الا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ الْقُلُوبُ» «1»
هان! با ياد خدا دلها آرام مى‏گيرد.
چنين دلى- كه جايگاه و تجلّى گاه نام و نور خدا گشته- بر يافته‏هاى خويش، كه جز فيض الهى نيست، اعتماد كرده، موسى‏وار، با فرعونيان درمى‏افتد و با «يد بيضا و عصاى» اطمينان هر طلسمى را مى‏شكند و همواره خود را در محضر و منظر خدا مى‏بيند كه به موسى و هارون فرمود:
«لا تَخافا انَّنى‏ مَعَكُما اسْمَعُ وَ ارى» «2»
نترسيد. من، حتماً با شما هستم، مى‏شنوم و مى‏بينم. انسانهايى كه از اعتماد به نفس و شخصيت مستقل برخوردارند، مى‏توانند استقلال مملكت خويش را نيز از نظر سياسى، اقتصادى، فرهنگى، نظامى و ... حفظ كنند و روحيه خودكفايى و خودگردانى و حفظ شرافت ملّى را در ملّت خود تقويت كنند و برعكس، افراد سفله، دنياگرا و وابسته به هواهاى نفسانى، هرگز نمى‏توانند روى پاى خود بايستند. به عبارت ديگر هر كس بتواند بر مملكت نفس خويش تسلط يابد و استقلال آن را حفظ كند، قادر است وطن خويش را نيز از سلطه ديگران مصون دارد. چنانكه عكس آن نيز درست است.