3- ضرورت تربيت‏
باتوجه به بخش پيشين، ضرورت تربيت نيز رخ مى‏نمايد و خرد ناب بر چنين ضرورتى فرمان مى‏دهد. خداوند نيز همه پيامبران خويش را به چنين امر خطيرى مأمور كرده است و رسالت خاتم آنان را چنين ترسيم مى‏كند:
«هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ‏الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ» «3»
او كسى است كه در ميان درس نخواندگان، پيامبرى از خودشان‏ برانگيخت كه آياتش را بر آنان بخواند و آنان را تربيت كند و كتاب و حكمت بياموزد گرچه پيش از آن در گمراهى آشكار بودند. براى تداوم راه تربيت و سازندگى و شكوفايى دانش و بينش آيندگان نيز به مسلمانان چنين رهنمود مى‏دهد:
«... فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ» «1»
چرا از هر گروهى از مؤمنان، طايفه‏اى كوچ نمى‏كنند تا در [معارف عميق‏] دين آگاهى عميق يابند و پس از بازگشت، ملت خود را بر حذر دارند شايد آنان [ازبدى‏ها] پرهيز كنند.
رهبران عظيم الشأن اسلام، علاوه بر آنكه خود در انديشه و عمل، بهترين مربى انسان‏ها بودند، نظام تربيتى اسلام را نيز با دقت و درايت خاصى پى ريختند و ضرورت ارزشى و اجرايى آن را تبيين نمودند و با پرورش شاگردان برجسته، تداوم آن را تضمين كردند.
ارج گذارى آيات و روايات اسلامى به فرهيختگان، عالمان، متفكران، خردورزان و فرزانگان علم و عمل و ادب، بر اهميت و ضرورت تعليم و تربيت جامعه انسانى تأكيد مى‏كند. امام صادق (ع) مى‏فرمايد:
«مَنْ تَعَلَّمَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ عَمِلَ لِلَّهِ وَ عَلَّمَ لِلَّهِ دُعِىَ فى‏ مَلَكُوتِ السَّمواتِ عَظيماً» «2»
هر كس به خاطر خداى والامرتبه، دانش بياموزد و به خاطر خدا به آن عمل كند و به خاطر خدا به ديگران نيز بياموزد، در فراز آسمان‏ها بزرگش خوانند.همين طور دانشمندى را كه كمر به گسترش دانش و تعليم و تربيت انسان‏ها مى‏بندد از هزار عابد سجّاده نشين برتر دانسته، مى‏فرمايد:
«الرَّاوِيَةُ لِحَديثِنا يَشُدُّ بِهِ قُلُوبُ شيعَتِنا افْضَلُ مِنْ الْفِ عابِدٍ» «1»
روايتگر حديث ما- كه به وسيله كوشش او دل‏هاى شيعيان ما استحكام مى‏يابد- از هزار پرستش‏گر بهتر است.