امام و توسل به اهل بيت (ع)
امام خمينى قدس سره، با تمام وجود، شيفته و دلباخته اهل بيت و مكتب بىنظير وحى بود و با ديدگاه ژرف خويش، آنان را در جايگاهى بس رفيع مىديد و اعتقاد داشت كه:
... براى اهل بيت عصمت و طهارت- عليهم الصلوة و السلام- مقامات شامخه روحانيهاى است. در سير معنوى الى اللّه كه ادراك آن، علماً نيز از طاقت بشر خارج، و فوق عقول ارباب عقول و شهود اصحاب عرفان است؛ چنانچه از احاديث شريفه ظاهر مىشود كه در مقام روحانيت با رسول اكرم صلى الله عليه و آله شركت دارند و انوار مطهّره آنها قبل از خلقت عوالم مخلوق، اشتغال به تسبيح و تحميد ذات مقدس داشتند. «1»
و پيرامون شخصيت ممتاز اميرمؤمنان صلوات اللّه عليه مىفرمايد:
حضرت امير سلام الله عليه از جهت معنويت، يك نفر نبود، همه عالم بود. «2»
و از حضرت زهرا عليها السلام اين گونه تمجيد مىكند:
فاطمه (ع) انسانى است به تمام معنى انسان كه اگر مرد بود، به جاى رسول اللّه صلى الله عليه و آله بود. «3»
و امام زمان عليه السلام را عصاره خلقت مىداند. «1»
با چنين ديدگاهى كه امام خمينى قدس سره نسبت به اهل بيت عليهم السلام دارد، طبيعى است كه واله و شيداى آن بزرگان معصوم باشد، در راه مكتبشان جانفشانى كند، دنيا را به سوى آنان بخواند، هر پگاه و شامگاه بدانان توسّل جويد، در مصيبت آنان سخت بگريد و از شادى آنها شادمان گردد، كه در اينجا تنها به سه بخش؛ زيارت، بزرگداشت و عشق به اهل بيت (ع) اشاره مىكنيم:
1- زيارت: زيارت تربت مطهر پيشوايان معصوم، شهيدان و صالحان، در فرهنگ انقلابى شيعه، جايگاهى خاص دارد و آن جايگاههاى رفيع، همواره الهام بخش مردان خدا و نيكسرشت بوده است. امام خمينى رضوان الله عليه حدود دوازده سال در جوار مرقد مولى الموحدين على عليه السلام به صورت تبعيد به سر مىبرده:
امام خمينىاز روزى كه وارد نجف اشرف شدند تا روزى كهاز نجف مهاجرت كردند هر شب، سه ساعت پس از غروب آفتاب- در تابستان و زمستان- به حرم حضرت على (ع) مشرّف مىشد. اين برنامه هرگز ترك نمىشد؛ حتى يك سال در عراق كودتايى به وقوع پيوست و حكومت نظامى اعلام شد، در آن شب هم زيارت امام ترك نشد. شهيد حاج آقا مصطفى مىگفت: در آن شب متوجّه شديم كه امام داخل اتاق نيست، جاهاى ديگر ساختمان را گشتيم ولى امام را نيافتيم تا اينكه رفتيم پشت بام، ملاحظه كرديم كه امام رو به حرم مطهر ايستاده و زيارت نامه مىخواند. «2»
تشرّف امام خمينى به حرم مطهر اميرمؤمنان عليه السلام، با آداب خاصى صورت مىگرفت كه شايان توجه است؛ امام با كمال ادب و متانت، اذن دخول مىخواند. از طرف پايين پا وارد حرم مىشد، مقيّد بود كه از بالاى سر مطهر حضرت امير (ع) عبور نكند، هنگامى كه مقابل ضريح مطهر مىرسيد، «زيارت امين اللّه» يا زيارت ديگرى را با نهايت اخلاص مىخواند، دوباره به طرف پايين پابرمىگشت و در گوشهاى نشسته، زيارت و دعا مىخواند.
سپس دو ركعت نماز مىخواند، آنگاه با ادب خاصى حرم را ترك مىگفت. «1»
همچنين نقل كردهاند:
حضرت امام در اغلب ايام زيارتى، در كنار قبر امام حسين عليه السلام بود و در دهه عاشورا، هر روز، زيارت عاشورا را با صد مرتبه سلام و صد مرتبه لعن مىخواندند. «2»
همچنين:
حضرت امام تا وقتى در قم بودند، به طور مرتب هر روز پس از درس صبح و گاهى پس از درس عصر، به حرم مطهّر حضرت معصومه سلام الله عليها مشرف مىشدند و حضور در نماز جماعت ايشان هرگز ترك نمىشد و در حرم، معمولًا زيارت جامعه مىخواندند. «3»
2- بزرگداشت: مقام والا، شخصيت بىنظير و جايگاه ولايت الهى معصوم ايجاب مىكند كه همواره مورد تقديس، تكريم و احترام فوق العاده قرارگيرد، نامش با عزّت و احترام برده شود، سخنش ارج نهاده شود، افكار و عقايدش پيروى گردد، روز تولد و ارتحالش گرامى داشته شود و ....
حضرت امام خمينى قدس سره در بزرگداشت شخصيت معصومين (ع) اهتمامى وافر داشت؛ عمرى را در ترويج عقايد و افكار آنان سپرى كرد، هيچ گاه نام آنان را بدون احترام و درود بر زبان جارى نمىكرد، تا آنجا كه امكان داشت، مجالس جشن و عزايشان را برپا مىكرد و خود نيز در هر فرصت مناسب، خالصانهترين اشك خويش را نثار آن فرزانگان والا مىكرد.
امام در مدّتى كه در نجف اشرف بودند، در تمام شبهاى شهادت معصومين عليهم السلام درمنزلشانذكر مصيبت داشتند و به مناسبت رحلت حضرت زهرا عليها السلام اين برنامه، سه شب ادامه داشت و گريه كردن و اشك ريختن امام، بدون استثنا، در همه اين روضه خوانيها مشهود بود. «1»
يك روز- كه روز شهادت حضرت فاطمه (ع) بود- از امام تقاضا شد كه در جمع برادران دفتر [در جماران] كه مجلسى به همين مناسبت تشكيل داده بودند- حاضر شوند، امام آمدند و نشستند، به مجرد اينكه يكى از برادران شروع به خواندن مصيبت كرد، امام، با صداى بلند، شروع به گريه كرد ... قطرات اشك، همچون دانههاى مرواريد بر گونههايشان فرو مىغلتيد. «2»
تكريم شخصيتهاى معصوم و افشاى مظلوميت اهل بيت (ع) آنچنان مورد توجّه امامراحل (ره) بود كه هيچ حادثه و بحرانى او را از چنين عملى بازنمىداشت، به گونهاى كه روز تاسوعا در پاريس در جمع خبرنگاران، امام دستور مىدهند كه يك ساعت به ظهر، مجلس روضه خوانى برپا شود و يكى از آقايان روضه بخواند. «3»
3- عشق به اهل بيت (ع): آنچه در دو بخش گذشته به ياد سپرديم مىتواند انگيزه عشق و علاقه امام به خاندان عصمت و طهارت باشد- همانگونه كه محبت مىتواند انگيزه آن دو گردد- از اين رو:
علاقه حضرت امام به اهل بيت رسول الله صلى الله عليه و آله در حدّ وصف ناشدنى است.
امام، عاشق آنهاست؛ عاشقى كه تا صداى يا حسين بلند مىشود، بىاختيار اشك مىريزد، امام با اينكه در برابر مصيبتها صابر است، و حتى در برابر مصيبتى چون شهادت حاج آقا مصطفى اشك نمىريزد، اما به مجرّد اينكه يك روضه خوان بگويد السلام عليك يا ابا عبداللّه قطرات اشك از ديدگانش فرو مىچكد. «1»
عشق و محبّت به اهل بيت (ع) سراسر وجود امام (ره) را گرفته بود در حدّى كه خويش را همواره به آنان نزديك مىديد:
امام در برخورد با مشاهد مشرّفه و در تشرّف به زيارت قبور مطهّر معصومين (ع) [چنين بود كه گويا] امام را ناظر و حاضر در جلو چشم خود مىديد. «2»
چنين روحيهاى سبب مىشد كه رهبر كبير انقلاب اسلامى در فعاليتهاى خرد و كلان خويش از وجود شريف معصومين (ع) استمداد جويد. موفقيت عالى امام در طول زندگى پربركت خويش، نيز نشاندهنده اين است كه آن بزرگان معصوم نيز به شاگرد بىنظير مكتب خويش، عنايتى خاص داشتهاند و بدون شك، نظر مساعد ائمه اطهار عليهم السلام پس از الطاف الهى پشتيبان معنوى امام، بويژه در كوران مبارزات و پس از انقلاب بوده است؛ حجة الاسلام علم الهدى در اين باره مىگويد:
در جريان مسأله انجمنهاى ايالتى و ولايتى، امام نامههايى به علماى شهرها نوشتند و مرا مأمور كردند كه به استان هاى خراسان و سيستان و بلوچستان بروم و نامهها و پيام ايشان را به علما برسانم. هنگام خداحافظى خدمت امام رسيدم، پس از تحويل نامهها فرمودند: شما قبل از اينكه با كسى ملاقات كنيد، اوّل، به حرم مطهّر ثامن الحجج على بن موسى الرضا (ع) مشرف شويد و از زبان من به آن حضرت بگوييد: آقا! كار بسيار عظيم و مسأله خطيرى پيش آمده و ما وظيفه دانستيم كه قيام كنيم و حركت كنيم، چنانچه مرضىّ شماست، ما را تأييد كنيد. «1»
|