امام خمينى (ره) عابدى فرزانه‏
عبادت از ديدگاه امام سكّوى پروازى بود كه به وسيله آن مى‏توانست به خدايش نزديك گردد و جان خود را از آلودگى‏ها پاك سازد و در فضايى سالم و الهى تنفس نموده، روح خود را از بندهاى غيرخدايى آزاد نمايد. امام با بندگى خود به يقين ناب نايل گشته و از شك و خيال هاى واهى و گمان هاى ناروا دور ماند و براى خود قلبى سليم، جانى آرام و درونى نورانى ساخت و در خدا فانى شد و تمام لحظات در محضر خدا زيست. خدا را با زبانى بى‏ريا و نيّتى خالص خواند. ذكر و زيارت و تلاوت و زمزمه‏هاى عاشقانه رفيق او بود. روزه‏هاى طاقت‏فرسا در گرماى نجف و نوافل شبانه‏روزى صيقل جانش بود، تا نماز را با نوافل نمى‏خواند افطار نمى‏كرد، هيچ گاه طلوع فجر چشم او را خفته نيافت و در حقيقت اگر لحظات عمر گرانبهاى او را عبادت بدانيم سخنى به گزاف نگفته‏ايم. زيرا خدا را شناخت و در جهت بندگى او حركت نمود. كه اين به فرموده امام صادق (ع) برترين عبادت است؛
«افْضَلُ الْعِبادَةِ، الْعِلْمُ بِاللَّهِ وَ التَّواضُعُ لَهُ» «2»
برترين پرستش، شناخت خدا و فروتنى براى اوست.
حجة الاسلام فردوسى پور مى‏گويد:
حضرت امام آنچنان تقيّدى به عبادت داشتند كه شايد براى بعضى‏ها اين فكر پيش مى‏آمد كه يك نفر مسؤول كه مى‏خواهد نظام موجود (رژيم شاه) را به كلّى از بين ببرد، با اين همه مشكلات چطور مى‏تواند مقدار زيادى از وقت خود را به عبادت بپردازد؟ «1»
مرحوم حجة الاسلام سيد احمد خمينى مى‏گفت:
تا آنجا كه با دوستان پدرم تماس گرفته‏ام و از مادرم سؤال كرده‏ام، همه بر اين قولند كه امام با خداى خود رابطه‏اى خاص داشت. امام چنان در خداوند فانى است و چنان از معشوق خود سخن مى‏گويد كه موى بر اندام انسان راست مى‏شود! «2»
يكى از ياران امام مى‏گويد:
بنا به اعتراف بسيارى از صاحب نظران متعهدى كه با ايشان ساليان درازى از نزديك ارتباط داشته‏اند، [امام‏] دائم الذكر مى‏باشند و پيوسته قلبشان به ياد خدا مى‏تپد و مطمئن است، ليكن هيچ گاه ديده نشد كه امام تسبيح بگرداند و لب بجنباند .... «3»
توصيف پرستش و نيايش آن عارف فرزانه، از توان ما خارج است. امّا در اينجا به گوشه‏اى از زلال عبادت آن مرد خدا مى‏پردازيم تا ما نيز همگام آن امام محبوب راهى به سوى خدا بيابيم و ره چنان رويم كه آن راهبر رفت:
1- در محراب نماز
نماز از نظر امام اهميّت ويژه‏اى داشت، روح متلاطم او با نماز به معراج مى‏رفت «1» و جان خسته‏اش از نماز نيرو مى‏گرفت «2» و روشنى چشمش در نماز بود «3». رازهاى نهفته نماز را با ديدگاه ملكوتى خويش دريافت و آنها را در كتاب «سرّالصلوة» آشكار ساخت و آداب و سنن نماز واقعى را با ديد غيبى شناخت و آنها را نيز در «آداب‏الصلوة» با نثرى بديع به يادگار گذاشت و در واقع، آداب و اسرار نماز واقعى را، كه خود مى‏گزارد، براى ما تشريح كرد و راز نماز او را در اين دو اثر ارزنده بايد جستجو كرد؛
پسرم، آنچه در اين معراج است، غاية القصواى آمال اهل معرفت است كه دست ما از آن كوتاه است (عنقا شكار كس نشود دام بازگير) لكن از عنايات خداوند رحمان نبايد مأيوس شويم كه او جل و علا دستگير ضعفا و معين فقراست. «4»
و معتقد بود كه:
بُراق سير و رفرف عروج‏اهل معرفت و اصحاب قلوب نماز است‏و هر كس از اهل سيرو سلوك الى اللّه را نمازى مختص به خود او و حظ و نصيبى است از آن، حسب مقام خود، چنانچه ساير مناسك از قبيل روزه و حج نيز همين است .... «5»
حجة الاسلام آشتيانى مى‏گويد:
امام اوّل‏وقت به‏نماز مى‏ايستاد و با خشوع و خضوع و حضورقلب نمازشان را برگزار مى‏كردند. «1»
يكى از شاگردانش بيان مى‏دارد:
... در خدمت امام به تهران رفتيم، به منزل آقاى لواسانى وارد شديم، وقت نماز ظهر شد. امام در عين اينكه خسته بودند و تازه از راه رسيده، اما يكباره همه آن مسائل به كنار رفت و تنها مسأله‏اى كه ماند، خواندن نماز ظهر بود. «2»
حجة الاسلام فرقانى مى‏گويد:
روز شهادت حاج آقا مصطفى، كه تمام علما براى عرض تسليت به منزل امام مى‏آمدند و گريه مى‏كردند، هنگام اذان ظهر امام برخاستند، وضو گرفتند و فرمودند: من مى‏روم مسجد! هيچ كس فكر نمى‏كرد امام آن روز به مسجد رود. «3»
2- در ميهمانى خدا
ماه رمضان، ماه ضيافت الهى براى امام ارزش خاصّى داشت. امام در اين باره مى‏فرمايد:
ضيافت اللّه، همان معدن عظمت است. خداوند تبارك و تعالى براى ورود به معدن نور و عظمت از بندگانش دعوت فرموده است، ولى اگر بنده لايق نباشد نمى‏تواند به چنين مقام با شكوه و مجلّلى وارد گردد. خداوند تعالى‏ بندگان را به‏
همه خيرات و مبرّات و بسيارى از لذّات‏معنوى و روحانى دعوت فرموده است .... «1»
همچنين مى‏فرمايد:
معناى روزه تنها خوددارى و امساك از خوردن و آشاميدن نمى‏باشد بلكه از معاصى هم بايد خوددارى كرد. اين از آداب اوليّه روزه براى مبتديهاست و آداب روزه براى مردان الهى كه مى‏خواهند به معدن عظمت برسند غير از اين مى‏باشد. «2»
امام خود از مردان الهى بود كه با برنامه‏اى حساب شده به معدن عظمت الهى دست يافته بود، او در بسيارى از لذتهاى دنيا به ديده تحقير نگريست و جان خويش را از آلوده شدن به آنها بازداشت و در واقع سودمندترين روزه را او گرفت. على عليه‏السلام:
«صَوْمُ النَّفْسِ عَنْ لَذَّاتِ الدُّنْيا انْفَعُ الصِّيامِ» «3»
روزه دارى نفس از نوشهاى دنيا سودمندترين روزه‏هاست.
حجة الاسلام آشتيانى مى‏گويد:
امام براى ماههاى ويژه‏اى چون رمضان، برنامه‏اى خاص داشتند، به طورى كه در اين ماه عزيز شعر نمى‏سرودند و نمى‏خواندند و گوش به شعر نمى‏دادند و دگرگونى خاصى متناسب با اين ماه مبارك در زندگى خود ايجاد مى‏كردند. بگونه‏اى كه اين ماه را سراسر ... به انجام مستحبات مربوط به ماه رمضان سپرى مى‏كردند. «4»
در ماه رمضان از شب تا صبح، عبادت، نماز و دعا به جا مى‏آوردند، بعد از نماز
صبح، مقدارى استراحت مى‏كردند و صبح زود براى كارهايشان آماده بودند. «1»
حجة الاسلام روحانى مى‏گويد:
حضرت امام در ماه رمضان در هواى پنجاه درجه گرماى نجف با آن سن و سال و ضعف مفرط، روزى هجده ساعت روزه مى‏گرفت و تا نماز مغرب و عشا را همراه نوافل به جا نمى‏آورد، افطار نمى‏كرد. «2»
3- در محضر قرآن‏
امام رابطه مستمرى با قرآن داشت و از محضر آن بهره‏هاى فراوان برد.
او از مفسران قرآن بود، حقايق ژرف و عميق قرآن را به جان نوشيد و در اجراى آن نيز، سخت كوشيد. امام در سه محور قرائت، تدبّر و عمل، با قرآن مأنوس بود.
الف- تلاوت: روح پرجوش و خروش امام همواره با زمزمه آيات خدا اوج مى‏گرفت و در ساحل وحى الهى آرام مى‏يافت. تلاوت آيات آسمانى براى او لذت بخش و الهام‏آور بود و از معارف ناب آنها كسب نور مى‏كرد.
يكى از شاگردان او مى‏گويد:
حضرت امام در ماه رمضان هر روز ده جزء قرآن مى‏خواندند، يعنى هر سه روز يك ختم قرآن مى‏كردند. «3»
امام فرزند قرآن بود و از آن آموخته بود كه هر قدر ميسور است قرآن بخوانيد. «4»
حجة الاسلام انصارى مى‏گويد:
امام روزانه چندين نوبت قرآن مى‏خواند با همان صداى ملكوتى و معمولًا بعد از نماز صبح، قبل از نماز ظهر و عصر و نماز مغرب و عشا و يا در هر فرصت ديگر .... «1»
ب- تدبّر: امام قرآن را همراه تدبّر و انديشه مى‏خواند و با تفكر در آن به عمق آيه‏ها و پيام آنها پى مى‏برد، و مانند غوّاصى ماهر از درياى بى‏كران حكمتهاى گهربارش، در هر زمينه اشياى نفيس و ارزشمند را استخراج مى‏كرد. رهبر كبير انقلاب اسلامى در مورد تفكر و انديشه در قرآن مى‏فرمايد: «در قرآن كريم، اين سرچشمه فيض الهى تدبر كن، هر چند صرف خواندن آن كه نامه محبوب است براى شنونده محجوب آثارى دلپذير دارد؛ لكن تدبّر در آن، انسان را به مقامات بالاتر و والاتر هدايت مى‏كند: «افَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ، امْ عَلى قُلُوبٍ اقْفالُها» «2»
و تا اين قفل و بندها باز نگردد و به هم نريزد، از تدبّر هم آنچه نتيجه است حاصل نگردد ... تو نيز مأيوس نباش كه يأس از اقفال بزرگ است. به قدر ميسور در رفع حُجب و شكستن اقفال براى رسيدن به آب زلال و سرچشمه نور كوشش كن.» «3»
ج- عمل به قرآن: آن عارف كم‏نظير، خود در اين ميدان پيشگام بود؛ با انديشه‏اى قرآنى به تجديد، بناى اسلام ايستاد و امت اسلامى را با آب حيات قرآن، زندگى دوباره بخشيد. اقتصاد، سياست، فرهنگ، قانون و ... را با تفكر قرآنى پى ريخت و براى ادامه آن، جمهورى اسلامى را بنيان نهاد. در حقيقت‏ امام تجسّم عملى آيات قرآن بود، لحظه لحظه عمر او با قرآن سپرى شد و روحيات و عملكرد خود را با قرآن هماهنگ ساخت. رهبر معظّم انقلاب، آية اللّه العظمى خامنه‏اى مى‏فرمايد:
براى تبيين شخصيت اماممان، آن انسان والا به قرآن پناه مى‏بريم‏و او را در لابه‏لاى‏آيه‏هاى هدايتگر آن كه به توصيف بندگان صالح خدا پرداخته است باز مى‏جوييم .... «1»
گفتنى است كه آن فرزند رشيد قرآن از اينكه قرآن در ميان مسلمانان مهجوربود و احكام نورانى آن كتاب عزيز پياده نمى‏شد در دل خون مى‏گريست:
... مسائل اسف‏انگيزى كه بايد براى آن خون گريه كرد پس از شهادت حضرت على (ع) شروع شد. خودخواهان و طاغوتيان، قرآن را وسيله‏اى كردند براى حكومت‏هاى ضدّقرآنى ... و كار به جايى رسيد كه نقش قرآن به دست حكومتهاى جائر و آخوندهاى خبيث بدتر از طاغوتيان، وسيله‏اى براى اقامه جور و فساد و توجيه ستمگران و معاندان حق تعالى شد و مع‏الاسف به دست دشمنان توطئه‏گر و دوستان جاهل، قرآن- اين كتاب سرنوشت‏ساز- نقشى جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد .... «2»
4- در خلوت راز
امام خمينى (ره) از دعاهاى رسيده از جانب اهل‏بيت عليهم السلام باعنوان قرآن صاعد ياد مى‏كرد و مى‏فرمود:
ما مفتخريم كه ادعيه حيات‏بخش كه او را قرآن صاعد مى‏خوانند از ائمه معصومين ما است. «1»
همچنين فرموده است:
ائمه طاهرين (ع) بسيارى از مسائل را با لسان ادعيه بيان فرموده‏اند ... اكثراً مسائل روحانى، مسائل ماوراء طبيعت، مسائل دقيق الهى و آنچه را مربوط به معرفة اللّه است با لسان ادعيه بيان فرموده‏اند. ولى ما ادعيه را تا آخر مى‏خوانيم و متأسفانه به اين معانى توجه نداريم و اصولًا نمى‏فهميم چه مى‏خواهند بفرمايند. «2»
از اين رو انسى خاص با دعا داشت و يكى از كتابهايى كه همواره كنار دست امام بود كتاب دعا بود. آن بزرگوار وقت و بى‏وقت، دست نياز به درگاه بى‏نياز دراز مى‏كرد و با قرآن صاعد، الطاف الهى را بر ملت و مملكت نازل مى‏نمود. زيرا قرآن مى‏فرمايد:
«قُلْ ما يَعْبَؤُابِكُمْ رَبى لَوْلا دُعاؤُكُمْ» «3»
بگو: اگر دعاى شما نبود، پروردگارم به شما اعتنايى نمى‏كرد.
امام امت، در ماه رمضان از شب تا صبح عبادت و نماز و دعا به جامى‏آوردند. «4»
امام بعضى مواقع شبها دعاى كميل مى‏خواندند ... در منزل خيابان دربند شميران، ما بارها امام را باهمان صداى ملكوتى كه آهنگ تسبيح فرشتگان‏ را تداعى مى‏كرد مشغول دعايافتيم. «1»
ايشان با خدايش آنچنان راز و نياز مى‏كرد كه گويا زندگى را ترك كرده است و فقط به عبادت پرداخته است. «2»
ولى دعا و عبادت هرگز او را از فعاليتهاى سنگين و طاقت فرساى رهبرى نهضت و انقلاب بازنداشت بلكه بر توانش افزود.
5- شب زنده‏دارى‏
تهجّد و نيايش در دل شب براى رهبر كبير انقلاب اسلامى، شيرينى و جاذبه خاصى داشت. او در هنگامى كه همه چشمها به خواب رفته، چشم و قلبش بيدار و در ذكر يار بود. شب را به هدر نداده و پاسى از آن را به عبادت اختصاص مى‏داد. قرآن در وصف او و امثالش مى‏فرمايد:
«كانُوا قَليلًا مِنَ الَّيْلِ ما يَهْجَعُونَ وَ بِالْاسْحارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ» «3»
كمى از شب را مى‏خوابيدند و در سحرها استغفار مى‏كردند.
امام هر شب در هر حالى كه بودند، نماز شب مى‏خواندند «4» و حتى در هواپيمايى كه از پاريس به سوى تهران به پرواز درآمد ... پس از سه ساعت پرواز، امام از جاى برخاستند تا براى خواندن نماز شب به قسمت بالا بروند. «5»
نمازهاى شب و راز و نياز امام و گريه و ناله در نيمه‏هاى شب چنان شديد
بود، كه هر انسانى متوجه آن مى‏شد، بى‏اختيار به گريه مى‏افتاد. «1»
6- اهتمام به مستحبّات‏
از ديد اسلام اعمال مستحب تتمه واجبات و تكميل كننده آنها محسوب مى‏گردند، موجب آمرزش گناهان شده و داراى پاداشهاى فراوانى هستند و در ازدياد درجات آخرت نقش بسزايى دارند. «2» امام صادق (ع) در اين باره مى‏فرمايد:
«مَنْ سَمِعَ شَيْئاً مِنَ الثَّوابِ عَلى شَىْ‏ءٍ فَصَنَعَهُ كانَ لَهُ» «3»
كسى كه ثواب بر چيزى را بشنود و آن را انجام دهد، پاداش آن براى اوست.بنيانگذار جمهورى اسلامى در اهتمام به مستحبات نيز پيشگام بود. او سعى مى‏كرد عمل داراى ثواب را در وقت خود انجام داده و از اجر آن بى‏نصيب نماند. توجه اكيدى به انجام مستحبات داشت به عنوان مثال نماز شب ايشان در بيمارى، صحت، زندان، تبعيد، هواپيما و ... ترك نشد «4» و هميشه قبل از اذان ظهر جمعه، غسل جمعه مى‏كرد و موقع نماز، عطر و بوى خوش مصرف مى‏نمود و ... هر وقت وضو مى‏گرفتند تمام جزئيات وضو را، رو به قبله انجام مى‏داد. «5»
ترسيم مستحباتى چون رسيدگى به مستمندان، سركشى به خانواده‏هاى شهدا، احسانها، انفاقها و صدقات امام و ... از گنجايش اين فصل خارج است.