جلوههايى از اخلاص امام (ره)
1- اخلاص در هدف
معيار سنجش و ارزيابى همه اعمال و رفتار آدمى، انگيزه و هدف اوست. به ديگرسخن، خوبى و بدى كارها بستگى به خاستگاه آنها دارد.
على عليه السلام مىفرمايد:
«الْاعْمالُ ثِمارُ النِّيَّاتِ، النِّيَّةُ اساسُ الْعَمَلِ» «1»
عملها نتايج نيّتهاست و نيّت پايه عمل مىباشد.
اخلاص در انگيزه و هدف به مثابه روح در پيكر اعمال است كه به اعمال شادابى و جهت مىبخشد.
انگيزه الهى سرچشمه حياتبخشى بود كه درخت پربار و بابركت وجود امام (ره) را زنده نگاه داشت. رهبر معظّم انقلاب آيةاللَّهالعظمى خامنهاى درمورد شخصيت ايشان مىفرمايد:
بزرگترين ستايش براى رهبر عزيز ما همين است كه او را عبداللَّه يعنى بنده خدا و تسليم اراده پروردگار ... ياد كنيم. «2»
اخلاص امام به مرتبه والايى رسيده بود، او در باره ابراز علاقه شاگردان خود و فعاليت آنها براى مرجعيت ايشان، مىفرمود:
من راضى نيستم كسانى را كه به من علاقه مند هستند، علاقه شان از قلب تجاوز نمايد و آن را ابراز نمايند. هر كسى به من علاقه دارد بگذارد در همان محدوده قلب بماند. كسى براى رياست من، حتى يك وجب هم قدم بر ندارد. «1»
حجةالاسلام مرتضى تهرانى مىگويد:
هر كارى ايشان مىكردند، انگيزهاى جز طلب رضاى خداى متعال يا اطاعت او نداشتند، ايننوع از انگيزه كه از عاليترين انگيزههاى يك مؤمن است در مسير زندگى و حيات طبيعى خودش آنقدر در ايشان صفا و نورانيّت به وجود آورده بود كه فكرشان، ديدشان و تشخيصشان الهى شده بود. «2»
2- اخلاص در گفتار
امام (ره) از مصاديق اين آيه از قرآن كريم است كه مىفرمايد:
«... وَ جَعَلْنا لَهُمْ لِسانَ صِدْقٍ عَلِيّاً» «3»
و سخن نيكو و آوازه بلند به آنها ارزانى داشتيم.
گفتار او سرشار از معارف و اخلاص نسبت به حق بوده و در جويندگان حقيقت تأثيرى بسزا داشت.
يكى از شاگردان او مىگويد:
كلمات ايشان آنقدر دلنشين بود كه گمان ندارم كسى از مستمعين موعظه ايشان، لحظهاى از لحظات مواعظ ايشان را فراموش كرده باشد. در بعضى افراد مواعظ ايشان آنقدر جايگير مىشد و در روحشان قرار مىگرفت؛ مثل اينكه هميشه نصبالعين آنهاست ... اثرش در روح مستمعين آنقدر زياد بود كه چهرههاى آقايان طلّاب پس از استماع مواعظ ايشان متغيّر مىگشت. «1»
حضرت امام مقيد بودند اخلاص را به مراتب مختلفهاش در خودشان به وجود بياورند كه آورده بودند. اخلاص در عمل، در گفتار و ... كه آنهم مولود اخلاص در تفكر است. ايشان فكرشان و تشخيصشان الهى شده بود. «2»
3- اخلاص در عمل
اخلاص در واقع تصفيه خانهاى است كه تمام اعمال انسان بايد از آن بگذرد، تا مورد قبول و رضايت حق قرار گيرد. در حديثى قدسى آمده است:
«مَنْ اشْرَكَ مَعِىَ غَيْرى فى عَمَلِهِ، لَمْاقْبَلْهُ الّا ما كانَ خالِصاً» «3»
هر كس ديگرىرا در عمل خود با من شريك قرار دهد، منآن عمل را قبول نمىكنم، مگر آنچه كه خالص باشد.
امام (ره) وجود مبارك خود را به ياد خدا آراسته بود. خدا همه چيز او و قلبش مالامال ازمحبت او بود.
اينك به نمونههايى از اخلاص آن امام راحل (ره) در مقام عمل توجه كنيد.
الف- در زمينه تحصيل علم و دانش از همان ابتدا نشان داد كه براى انجام تكليف و وظيفه الهى درس مىخواند و هدف او مقام و منصب مرجعيت نيست.
حضرت امام عمل به تكليف را وظيفه خود مىدانست و بشدّت از اقدام
اطرافيان براى مطرح نمودن خود جلوگيرى مىكرد و بارها مىفرمود:
بهخدا سوگند كه من براى مرجعيّت و رهبرى يكقدم برنداشتهام ولىاگر به سراغم آمد براساس مسؤوليت آن را رد نمىكنم. «1»
يكى از شاگردانش مىگويد:
امام بر يك دوره كتاب «وسيله» سيد ابوالحسن اصفهانى و همچنين بر كتاب «عروةالوثقى» حاشيه داشت. با اينكه ما به منزل ايشان رفت و آمد داشتيم نفهميده بوديم كه ايشان بر اين دو كتاب حاشيه دارند كه اينها در خصوصيات يك كسى كه بخواهد مرجع شود، دخيل است. كسى كه خواستار مرجعيت باشد، حداقل به دوستان نزديكش مىفهماند كه اين چنين كتابهاى فقهى را نوشته است. «2»
ب- در امور اجتماعى هميشه سعى داشت كار را براى خدا انجام بدهد و از ريا، خودنمايى و شهرتطلبى نفرت داشت.
آية الله صانعى مىگويد:
صاحب يكى از كارخانجات تهران براى مسجدى كه خودش ساخته بود، از امام تقاضاى مبلغى پول كرد. امام با اكراه پذيرفت، ولى پس از تعيين يك روحانى در هنگام اعزام به او فرمود: وظيفه شما علاوه بر تبليغ و ارشاد اين است كه دو موضوع را از ياد نبريد: 1- در اين مسجد نامى از من برده نشود. 2- برخورد شما با بانى مسجد طورى باشد كه فكر نكند به مال و ثروت او چشم دوختهايم. «3»
يكى از يارانش مىگويد:
خدمت امام رسيديم، حاج آقا مهدى [شاهآبادى] به امام عرض كرد فلانى از همدان آمده، اهل مبارزه است، ارادت به شما دارد، الان در قم منزل برادرش است، از اين شخص ديدن كنيد. امام فرمود: حالم مساعد نيست آقاى شاهآبادى اصرار كردند. امام فرمود: اينكه گفتم حالم مساعد نيست، چون تب دارم البته آنقدر تب ندارم كه نتوانم به منزل آن آقا بروم ... ولى چون نمىتوانم قصد قربت كنم بعد از اينكه شما گفتيد اين آقا چنين كرده و به شما ارادتمند است، به اين جهت نمىآيم. «1»
ج- در مبارزه و انقلاب اسلامى تنها آرمان ايشان پياده شدن حكومت اللّه و اجراى كامل برنامههاى اسلام و قرآن بود و تا آخر در اين راه ايستاد. امام در نخستين گام مبارزه و اولين اعلاميهاى كه صادر كرد آيه شريفه ذيل را مبناى راه و روش خود قرار داد: «2»
«قُلْ انَّما اعِظُكُمْ بِواحِدَةٍ انْ تَقُومُوا لِلَّهِ ...» «3»
بگو: تنها پند من اين است كه براى خدا قيام كنيد.
در اوايل مبارزات كه اعلاميههاى متعدد، يكى پس از ديگرى از ايشان صادر مىشد، يكى از علماى تهران پيامى براى ايشان به قم فرستاد كه چون حضرتعالى در عداد مراجع هستيد زيبنده شما نيست كه زياد اعلاميه بدهيد.
امام فرمودند:
سلام مرا به ايشان برسانيد و بگوييد من نمىخواهم مرجع بشوم مىخواهم به وظيفهام عمل كنم. «4»
در هنگامى كه فردى كتابى عليه اسلام و معتقدات مسلمانان به نام اسرار هزار ساله نوشت، هيچ كس جوابى براى اين كتاب ننوشت. امام درس را تعطيل كردند و مشغول به تهيه جوابى براى اين كتاب شدند و بر اثر كار زياد روى اين جواب چشم شريف ايشان ناراحتى پيدا كرد، حاصل زحمت ايشان، كشف الاسرار است. در چاپهاى اوليه امام حاضر نشدند نام مؤلف بيايد و مىفرمودند:
من اين كتاب را فقط براى رضاى خدا نوشتهام .... «1»
4- اخلاص در عبادت و ديندارى
بنيانگذار جمهورى اسلامى، در اين ميدان گوى سبقت را از ديگران ربوده بود. اوخدا را شناخته و با تمام وجود در مقابل او تسليم بود. در بندگى چيزى را شريك خدا قرار نداد و اعمال و خدمات پرارزش خود را در طبق اخلاص نهاده، به آستان دوست تقديم كرد. او يك عمر در سير و سلوك بود و هيچ گاه آن را به نمايش نگذاشت.
در ابعاد مختلف عبادى از هر جهت نمونه بود و گواه اين مطلب گريههاى عارفانه و خضوع و شبزندهدارى او در برابر خداى بزرگ و همدمى انس او با قرآن و دعاها و نوافل است. ولى هيچ گاه حتّى براى يك بار هم ديده و شنيده نشد كه امام خويشتن را بستايد و به صراحت و يا به كنايه به گوشهاى از آنچه بر او از سختيها و مرارتها در سير و سلوك معنوى گذشته سخنى به ميان آورد.
حتى در برخى از اوقات افرادى كه با امام برخورد كردهاند و مىخواستند بگويند كه: بلى ما هم اهل معرفت و دل هستيم، امام خيلى جالب با يك كلمه موفق باشيد به مسأله خاتمه مىداد. «2»
امام پاسدار واقعى اسلام بود و همه خطرات و صدمات را به جان خريد، تا به آيين اسلام آسيبى نرسد.آية الله العظمى اراكى قدس سره در اين زمينه مىفرمايد:
اين مرد دينى است كه سر تا پا حاضر است حتى براى كشته شدن هم حاضر است ... همين كتاب كشف الاسرار را كه نوشت از عِرق ديانتىاش بود ... مىشود به واللّه قسم خورد كه اين مرد نيك نفس ... هيچ غرضى در او جز ترويج دين نيست. «1»
كار براى خدا و عبوديت الهى راز پيروزى و موفقيت امام بود. رهبر معظّم انقلاب آية اللّه العظمى خامنهاى مىفرمايد:
... نقطه اساسى كار او هم، محو در اراده الهى و تكليف شرعى بود. هيچ چيز غير از اين مطرح نبود ... عبوديت الهى و عبوديت در مقابل پروردگار و تسليم در مقابل او، كار را براى رضاى خدا كردن، راز اصلى موفقيتهاى ملت ما بود و امام ما مظهر كامل اين روحيه بود ... توفيقات امام در درجه اوّل از اخلاص ايشان ناشى مىشد. يعنى در واقع مخلص خدا بود و كار را صرفاً براى خدا انجام مىداد و لاغير. «2»
... هنگام عبادت [همانند] يك عابد تمام عيار در محراب عبادت ايستاده بود. با خدايش آن چنان راز و نياز مىكرد كه گويا زندگى را ترك كرده و فقط به عبادت پرداخته است. «3»
|