4- الهى بودن تعليم و تربيت‏
يكى از اسماى حُسناى الهى، اسم شريف «رب العالمين» است و خداوند، تربيت كمترين موجود تا عالى‏ترين مخلوق هستى را خود به عهده دارد، چنان كه نخستين معلم هستى نيز ذات مقدس احديّت است اما در برخى موارد تعليم و تربيت الهى به طور مستقيم انجام مى‏گيرد، مانند تعليم وتربيت پيامبران و در بيشتر موارد به طور غير مستقيم صورت مى‏پذيرد.
امام خمينى (ره) تعليم و تربيت حقيقى و واقعى را منحصر در نوع الهى آن مى‏داند و مى‏فرمايد:
تنها راه تربيت و تعليم، راهى است كه از ناحيه وحى و مربى همه عالم، رب‏العالمين ... از ناحيه حق تعالى ارائه مى‏شود و آن تهذيبى است كه با تربيت الهى به وسيله انبيا، مردم آن تربيت را مى‏شوند و آن علمى است كه به وسيله انبياء بر بشر عرضه مى‏شود و آن علمى است كه انسان را به كمال مطلوب خودش مى‏رساند. «2»
از ديدگاه امام، هر كسى در مكتب انبيا دانش نياموزد و تحت تربيت‏
الهى قرار نگيرد، بى سواد است و گمراه، گر چه علومى را نيز آموخته باشد يا ادعاى تهذيب و تربيت نيز بكند. ايشان با طرح آيه 257 سوره بقره مى‏فرمايد:
دو گروهند مردم؛ يك گروه مؤمن هستند كه تحت تربيت انبياء واقع شده‏اند، به‏واسطه تربيت انبيا از همه ظلمت‏ها و از همه گرفتارى‏ها و از همه تاريكى‏ها خارج شدند آنها، به واسطه تعليمات انبيا وارد شدند در نور، در كمال مطلق ... [گروه دوم‏] آنهايى كه كافر هستند، آنها اولياءشان خدا نيست و طاغوت است وطاغوت، كفار را از نور خارج مى‏كند و به همه ظلمت‏ها واصل مى‏كند. معيار مؤمن و غير مؤمن به حسب اين آيه شريفه اين است؛ مؤمن حقيقى آن طور تبعيت از انبيا كرده است و آن طور تحت تربيت انبيا واقع شده است كه از همه ظلمت‏ها و از همه نقص‏ها بيرون آمده است و به نور رسيده است ومربى او و ولى او هم خداى تبارك وتعالى است و مربيان به واسطه هم انبيا هستند، يعنى اينها تربيت شده‏هاى خدا هستند و آمده‏اند كه ماها را، همه بشر را تربيت كنند و اگر چنانچه ما در تحت تربيت آنها واقع بشويم، از آن علومى كه آنها براى بشر آورده‏اند ما استفاده كنيم و از آن تعليماتى كه كرده‏اند، ما بهره برداريم، ما در صراط مستقيم واقع مى‏شويم و هدايت به نور مى‏شويم، هدايت به خداى تبارك و تعالى مى‏شويم كه آن نور مطلق است. «1»

همچنين امام راحل (ره) با استفاده از آيه دوم سوره جمعه، ضمن تأكيد بر اهميت تعليم و تربيت اسلامى، مى‏فرمايد:
انگيزه بعثت را در اين آيه شريفه ذكر مى‏فرمايد كه: خداى تبارك و تعالى كه در بين امّيين و بى سوادها و كسانى كه تربيت و تعليم الهى نداشته‏اند، رسول فرستاده است تا اينكه آيات خدا را بر آنها قرائت كند و آنها را با قرائت آيات قرآن و تربيت‏هايى كه خود او شده است در تعليمات الهى، آنها را به مردم عرضه كند و تزكيه كند آنها را و تعليم كند بر آنها كتاب و حكمت را ... به تعبير «هوالذى: اوست كه اين كار را كرده است.» كانّه يك مطلب با اهميتى است كه مى‏فرمايد: «هوالذى بعث: آن است كه فرستاده است بين مردم «و همه عالم امّى هستند، حتى آنهايى كه به حسب ظاهر درسهايى خوانده‏اند و به حسب ظاهر صنايعى را مى‏دانند و مسائلى را اطلاع بر آن دارند، لكن همه آنها نسبت به آن تربيتى كه از جانب خدا به وسيله انبيا به آنها مى‏شود، همه امّى هستند، همه در ضلال مبين هستند .... «1»