تفاوت دو ديدگاه‏
تفكّر ماديگراى غرب، به سبب شناخت كافى نداشتن نسبت به انسان، آنچنان كه بايد و شايد، براى انسان، ارزش در خور قائل نشده بلكه‏ مى‏توان گفت؛ انسان و انسانيت را قربانى ماديت و حيوانيت كرده است.شهيد مطهرى، راز اين انحراف را چنين بيان مى‏كند:
آگاهان جهان، عيب اساسى كه بر فرهنگ و تمدن غربى گرفته‏اند، اين است كه اين فرهنگ، فرهنگ جهان آگاهى و خود فراموشى است؛ انسان در اين فرهنگ به جهان آگاه مى‏گردد و هر چه بيشتر به جهان آگاه مى‏گردد، بيشتر خويشتن را از ياد مى‏برد. راز اصلى سقوط انسانيت در غرب همين جا است انسان آگاه كه خود را به تعبير قرآن، ببازد (خسران نفس) به دست آوردن جهان به چه كارش مى‏آيد؟! «1»
حضرت امام خمينى نيز با شناخت فرهنگ غرب به اين نتيجه مى‏رسد كه اخلاق و انسانيت در مغرب زمين قربانى تكنولوژى مدرن و زندگى ماشينى شده است:
شما خيال نكنيد كه [در] غرب خبرى هست، در آنجا خبرى نيست، ما نمى‏گوييم كه آنها كارخانجات ندارند، آنها درست كردند همه اينها را، اما اساس انسانيت در آن‏جا نيست ... بسيارى از چيزهايى كه درست كردند، بر ضد انسانيت درست كرده‏اند. اين غرب است كه دارد اساس اخلاق انسانى را از بين مى‏برد. اين غرب است كه دارد شخصيت انسانيت را از بين مى‏برد. «2»
اين در حالى است كه اسلام، انسان را گل سر سبد جهان آفرينش مى‏داند و مى‏فرمايد:
«وَسَخَّرَ لَكُم مَا فِي السَّماوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعاً مِنْهُ إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» «1»
خداوند آنچه در آسمان‏ها و آنچه در زمين است همه را از سوى خود در اختيار شمانهاد. در اين، نشانه هايى است براى كسانى كه مى‏انديشند.
و حيات يك نفر را با حيات همه انسان‏ها برابر دانسته، مى‏فرمايد:
«... مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ‏أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعاً ...» «2»
هر كس انسانى را بدون اينكه مرتكب قتل يا فساد در زمين شده باشد، بكشد، گويا همه انسان‏ها را كشته است و هر كس انسانى را از مرگ نجات دهد، گويا همه آدميان را زنده كرده است.
اسلام براى ساختن جامعه مهذّب، نخست به تهذيب افراد مى‏پردازد و با تحكيم مبانى اخلاقى در آحاد جامعه، بنياد اخلاقى اجتماع را استحكام مى‏بخشد و تا افراد جامعه تحوّلى درونى نيابند و مدارج عالى روحى و اخلاقى را طى نكنند، جامعه نيز دچار تحوّل و دگرگونى نخواهد شد و هرگز افراد فاسد، اجتماع صالح تشكيل نخواهند داد. به همين دليل امام راحل (ره) نقطه آغازين خودسازى و تحول فكرى و روحى و تكامل اجتماعى را خود انسان مى‏داند و اينكه افراد بايستى خود را مهذب كنند تا جامعه‏اى سالم و اخلاقى داشته باشند.