2- گستره و اهميت تربيت‏
از ديدگاه عارف كامل، همه عالم، نشانه‏هاى خداوند است كه هر يك به نحوى انسان را به سوى كمال و تهذيب و تربيت، فرا مى‏خواند و از اتم تا كهكشان مى‏تواند براى او درس‏آموز و عبرت‏آميز باشد؛ چنان كه آفريننده جهان خود معلّم واقعى همگان است:
«الرَّحْمنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الْإِنسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ» «2»
خداوند رحمان، قرآن را تعليم داد، انسان را آفريد، به او بيان آموخت. با توجه به حقايق ياد شده، امام امّت مى‏فرمايد:
عالم، مدرسه است و معلمين اين مدرسه انبياء و اوليا هستند و مربى اين معلمين، خداى تبارك وتعالى است. خداى تبارك و تعالى تربيت كرده انبيا را و ارسال كرده آنها را براى تربيت و تعليم كافّه ناس؛ انبياى بزرگ اولوالعزم مبعوثند بر تمام بشر و سمت معلّمى و مربى دارند نسبت به تمام بشر و معلم آنها و مربى آنها حق تعالى است. آنها هم بعد از اينكه به تعليمات الهى تعليم شدند و تربيت پيدا كردند، مأمورند كه بشر را تربيت كنند.» «3»
بهترين برنامه‏هاى تربيتى انسان نيز در آيين مقدس اسلام طرّاحى شده كه كامل‏ترين دين الهى است:
شريعت اسلام در سه مقام، كه اساس شرايع و مدار تشريع بر آن است- كه يكى راجع به عقايد حقّه و معارف الهيه وتوصيف و تنزيه حق و معاد و كيفيت آن و علم به ملائكه و توصيف و تنزيه انبيا عليهم السلام كه عمده و اصل شرايع است و ديگر راجع به خصال حميده و اصلاح نفس و اخلاق فاضله و سوم راجع به اعمال قالبيه فرديه و اجتماعيه، سياسيه و مدنيه و غير آن- كامل‏تر از ديگران است ... و در تمام دوره زندگى بشر، قانون و شريعتى كه به اين اتقان باشد و در تمام مراحل دنيايى و آخرتى كامل و تام باشد وجود نداشته واين خود بزرگترين دليل بر حقانيت آن است. «1»
همچنين امام راحل قدس سره تربيت را اكسير گرانبهايى مى‏داند كه همه نابسامانى‏هاى جهان را سامان مى‏بخشد و بشر را از دوزخ جنگ و غارت و فساد و فحشا آزاد مى‏كند؛
تمام اين ضررهايى كه بشر مى‏بيند، تمام اين خسران هايى كه بشر در اين سيّاره مى‏بيند از دست همين عالم‏هايى هستند كه تخصصى را دارند لكن تربيت را ندارند؛ ما اگر چنانچه تزكيه داشتيم و تربيت اسلامى شده بوديم وخداى تبارك و تعالى ولىّ ما بود، ولىّ ما طاغوت نبود، به اين نقص هايى كه در اطراف كشورمان وهمينطور در اطراف جهان هست، اين نقص‏ها نبود، اين اختلافات نبود ... تمام اختلافاتى كه پيدا مى‏شود براى اين است كه ما تربيت نشديم و ما تزكيه نشديم ... ما اگر چنانچه خودمان را تربيت بكنيم، مشكلاتمان همه رفع مى‏شود. همه مشكلات از اين است كه ما [انسان‏ها] تربيت نشده‏ايم، يك تربيت الهى و تحت بيرق اسلام در اسلام نيامديم! ... «1»

همين طور شكوفايى، سرافرازى و استقلال مملكت را در سايه تربيت صحيح شهروندان مى‏داند و مى‏فرمايد:
مهار كنيد نفس خودتان را؛ اگر يك همچو تعليم و تربيتى در يك كشورى باشد، اين كشور مى‏تواند مستقل باشد، مى‏تواند آزاد باشد، اقتصادش را مى‏تواند تأمين كند، مى‏تواند فرهنگش را درست كند و مى‏تواند همه چيزش را اصلاح كند، يك همچو كشورى ديگر حكومتش نمى‏تواند معوج باشد، ارتشش نمى‏تواند زورگو باشد، ژاندارمرى‏اش نمى‏تواند تعدّى بكند، شهربانى‏اش نمى‏تواند خلاف بكند. «2»