1- نظم فكرى
امام خمينى (ره) از نظم فكرى بالايى برخوردار بود و در طول زندگى پربار خويش، هيچ گاه دچار كمترين تزلزل فكرى و عقيدتى نشد. او ضمن دستيابى به اصول متين و قطعى دين اسلام در ابعاد گوناگون، همواره بر پياده كردن آنها پاى فشرد و هرگز در راه خويش- كه صراط مستقيم الهى بود- گرفتار شك و ترديد نگشت. دقّت در برنامهها و سخنان امام از آغاز تا انتها، اين مسأله را مسلّم مىسازد كه ايشان، خطمشى واحد و حساب شدهاى را در زندگى در پيش گرفته و از آن پيروى كرده است.
حضرت امام، خود به نظم فكرى معتقد بود و در اين باره فرموده است:
اگر در زندگىمان، در رفتار و حركاتمان نظم بدهيم، فكرمان هم بالطبع نظم مىگيرد، وقتى فكر، نظم گرفت، يقيناً از آن نظم فكرى الهى هم برخوردار خواهد شد. «1»
بدون ترديد، امام از آن نظم فكرى الهى برخوردار شده بود به گونهاى كه در طول نهضت و سالهاى پس از پيروزى، هرگز تشويش و نگرانى در برنامه و عمل او مشاهده نشد و به جرأت مىتوان گفت امام در هر يك از ابعاد زندگى، جزء موفّقترينها بوده است. يكى از شاگردان امام مىگويد:
يكى از ويژگيهاى حضرت امام- كه بخصوص براى اهل علم (و پيروان ايشان) مفيد است- اين است كه ايشان تمام امور را روى نظم انجام مىدادند؛ يعنى همينطور كه اوقات نماز را به نماز اختصاص داده بودند، اوقات زيارت را به زيارت، تمام اوقات شريفشان را براى كارهاى شبانهروزى منظم و مرتب كرده بودند كه اين براى ما خيلى مفيد بود و تا انسان در امورش منظم نشود، هيچ كارى را نمىتواند پيش ببرد كه البته اين براى هر كس ميسّر نيست كه بتواند اينطور زندگى و برنامهاش را منظم كند و خدا به ايشان تفضّل كرده بود و موفق بودند. «1»
همه به ياد داريم كه امام، همه ساله در دهه اول محرّم و همه ماه مبارك رمضان، ملاقاتهاى عادى خود را ملغى مىكرد و در اين ايام به آداب مخصوص مىپرداخت و چنين برنامهاى حتى در اوج توطئههاى داخلى و خارجى متوقف نشد و ثابت كرد كه رهبر كبير انقلاب اسلامى آن قلّهسار با صلابتى است كه امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
«الْمُؤْمِنُ اصْلَبُ مِنَ الْجَبَلِ ...» «2»
مؤمن، از كوه محكمتر است.
استوارى و نظم فكرى امام را در پى حادثههاى ناگوارى چون شهادت حاج آقا مصطفى، هفتم تير، هشتم شهريور و ... بهتر مىتوان درك كرد. يكى از ياران امام پيرامون حادثه نخست مىگويد:
عزيزترين و نزديكترين فرد به امام، فرزند ايشان، مرحوم آية اللّه حاج آقا مصطفى بود. ايشان در ضمن اينكه فرزند امام بود، يار مبارزات و مونس در غربت، و همفكر در حركت انقلابى و گاهى طرف بحث در مسايل علمى و خلاصه، يك تكيهگاه بسيار بزرگ براى امام نيز بود. حضرت امام روى ايشان خيلى حساب مىكرد. يك چنين فرزندى در وقتى كه بيش از همه به وجودش نياز بود، از امام گرفته مىشود ولى يك ذرّه تغيير در برنامهها و مسايلى كه امام عهدهدار بود، پيدا نمىشود. «1»
|