كارهاى عام المنفعه‏
اگر جامعه اسلامى- همان گونه كه خدا دستور داده است- با رهبرى معصومين اداره شود، نيازمنديهاى آنان عادلانه و محترمانه برآورده مى‏گردد و همه مردم در رفاه و آسايش قرار مى‏گيرند و فساد و تبعيض و فقر از ميان مى‏رود؛ ولى چنين مدينه فاضله‏اى جز در دهه پايانى عمر رسول گرامى اسلام (ص) لباس واقعيت نپوشيد و در دوران پنج سال و چند ماهه حكومت امام على (ع) و امام حسن (ع) نيز چندان فتنه و آشوب رخ داد كه فرصت طراحى و سازندگى و برنامه ريزى را از آن دو امام همام سلب كرد. با اين وصف، هيچ يك از معصومين (ع) با توده مردم، قهر و بى مهرى نكردند و مسير انزوا در پيش نگرفتند؛ بلكه همان گونه كه جزو سرشت آنان بود، همواره خيرخواه و دلسوز و غمخوار مردم و مشاوران صادق حاكمان بودند و آنچه از دستشان بر مى‏آمد براى جامعه اسلامى انجام مى‏دادند و در كارهاى عام المنفعه نيز پيشتاز و سرآمد بودند؛ از جمله:
رسول خدا (ص) در جريان هجرت از مكه به مدينه، چهار روز در محل قبا توقف كرد و در همان ايام نخستين مسجد را بنا كرد «1» و پس از ورود به مدينه نيز اولين اقدام ايشان ساختن مسجد النبى در آن شهر بود. حتى خود، معمارى آن را به عهده گرفت و اميرمؤمنان (ع) عمار ياسر و ساير مسلمانان در ساختمان مسجد شركت داشتند. «2»
از امام صادق (ع) نقل است كه فرمود:قطعه زمينى از غنايم جنگى، سهم اميرمؤمنان (ع) شد امام دستور دادند چاهى در آن حفر كردند و آب فراوانى از آن فواره زد از اين رو آن را «ينبع» ناميد. وقتى خبر آن را براى امام آوردند، فرمود: آن را وقف حاجيان خانه خدا و عابران كردم. كسى حق فروش يا بخشش آن را ندارد. هر كسى آن را بفروشد يا ببخشد لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر او باد!. «3» همچنين، امام (ع) مزارعى را در وادى القرى، ديمه، ادينه و عفرتين وقف مردم نمود و پس از تنظيم وقف نامه، افرادى چون ابوسمر، صعصعه، زيد بن قيس و هيّاج آن را گواهى كردند. «4»
همچنين امام صادق (ع) فرمود:اميرمؤمنان (ع) هزار برده را با دسترنج خويش خريد و آزاد كرد. «5»
امامان (ع) اگر سرمايه‏اى داشتند، آن را راكد نمى‏گذاشتند و در راه رونق‏ بازار مسلمانان به كار مى‏انداختند. محمد بن حذافر مى‏گويد: امام صادق (ع) هزار و هفتصد دينار به من پرداخت و فرمود: «با آن تجارت كن». سپس افزود: «من اشتياقى به سود اين پولها ندارم، گرچه افزايش سرمايه، پسنديده است؛ اما دوست دارم خداوند ببيند كه من درصدد كسب نعمت‏هاى او هستم.» «1»
در اين جا دو نكته يادكردنى است:
1. بزرگان معصوم، هر كارى را با جديت و كيفيت عالى انجام مى‏دادند و سستى و اهمال و مسامحه در كارهاى آنان راه نداشت و آن را محكم و بدون نقصى انجام مى‏دادند و سرمشق وجدان كارى بودند. در روايتى از امام صادق (ع) آمده است كه فرمود:
رسول خدا شخصاً تدفين صحابى گرانقدر- سعد بن معاذ- را به عهده گرفت، داخل قبر او شد و با سنگ و گل و لاى درزهاى خشت‏هاى لحد را مسدود كرد. پس از آنكه خاك ريخت و قبر را پر كرد، فرمود:من به نيكى مى‏دانم كه اين قبر به زودى فرسوده مى‏شود و آسيب مى‏بيند، ولى خدا دوست دارد كه بنده‏اش هر كارى را محكم انجام دهد. «2»
2. رهبران معصوم احترام ويژه‏اى براى كارگر قائل بودند و شعارشان اين بود كه «حق كارگر پيش از خشك شدن عرقش بايد پرداخت گردد.» شعيب مى‏گويد: چند كارگر را اجير كرديم تا در بوستانى كه از آن امام صادق (ع) بود كار كنند. به محض اينكه عصر شد و آنان دست از كار كشيدند، امام به معتب فرمود:
«پيش از خشك شدن عرقشان، مزدشان را بپرداز.» «3» و نيز احترامى كه رهبران اسلام به كارگر مى‏گزارند، در هيچ مكتبى سابقه ندارد، نقل كرده‏اند كه پس از بازگشت رسول اكرم و نيروهاى اسلام از جنگ تبوك، سعد انصارى به استقبال آمد. پيامبر (ص) با او مصافحه كرد. وقتى دست خشن سعد در دست پيامبر (ص) قرار گرفت پرسيد: «چه چيز سبب زبرى دستت شده است؟» پاسخ داد: «براى تأمين معاش بابيل و طناب كار مى‏كنم.» رسول خدا (ص) دست او را بوسيد و فرمود: «اين دستى است كه هرگز در دوزخ نمى‏سوزد.» «1»