تلاش بى‏وقفه‏
بزرگان معصوم (ع) كار و فعاليت را وظيفه خويش مى‏دانستند و در كنار هدايت و رهبرى مردم- كه خود ارزشمندترين كار است- از كارهاى مفيد و خداپسند دريغ نمى‏كردند و از بيكارى به شدت گريزان بودند و از لحظه لحظه عمر خويش بيش‏ترين بهره را مى‏بردند و دنيا را تجارتخانه‏اى مى‏دانستند كه بايستى هر چه بهتر در آن به كسب و كار پرداخت:
انَّ الدُّنيا ... دارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنها ... وَ مَتْجَرُ اوْلِياءِ اللَّهِ اكْتَسَبُوا فيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فيهَا الْجَنَّةَ. «3»
همانا دنيا سراى بى نيازى است براى كسى كه از آن توشه گيرد و سودا سراى اولياى خدا است كه در آن رحمت را فرا چنگ آورند و بهشت را بهره برند.
از منظر معصومين (ع)، كار، ارزشى همسنگ با جهاد در راه خدا دارد و رسول گرامى اسلام (ص) فرموده است:
الكادُّ عَلى عَيالِهِ كَالُمجاهِدِ فى سَبيلِ اللَّهِ. «1»
كسى كه براى امرار معاش خانواده‏اش زحمت مى‏كشد، چون مجاهد درراه خدا است.آن حضرت پيش از آنكه به پيامبرى برانگيخته شود، به كارهاى متداول آن زمان مثل دامدارى و تجارت اشتغال داشت. در نوجوانى همراه عمويش ابوطالب به سفر تجارى شام رفت و در جوانى كالاهاى فراوانى را كه از آن خديجه بود به شام برد و پس از فروش آن، اجناس ديگرى خريد و براى فروش به مكه باز آورد. «2»على بن حمزه مى‏گويد: روزى امام كاظم (ع) را در مزرعه‏اى ديدم كه عرق مى‏ريخت و كار مى‏كرد. گفتم: «فدايت شوم! كارگرانت كجا هستند؟» فرمود:
«اى على! كسانى كه از من و پدرم بهتر بودند، روى زمين كار كردند.» گفتم: «منظور كيست؟» فرمود: «پيامبر و امير مؤمنان و همه اجداد من با دست خويش كار مى‏كردند؛ ساير پيامبران و صالحان نيز چنين مى‏كردند.» «3»
همچنين نقل است كه رسول خدا (ص) پيراهنش را با دست خويش مى‏دوخت و كفشش را خود وصله مى‏زد و بيش‏ترين كارش در منزل دوزندگى بود «4» و نيز در منزل را براى ديگران باز مى‏كرد و گوسفند و شتر را مى‏دوشيد و به ديگران در آسيا كردن غله كمك مى‏كرد. «1»عبداللَّه بن عباس مى‏گويد: چون امير مؤمنان (ع) عازم جنگ جمل بود. در ذوغار به خدمتش رسيدم. ديدم مشغول دوختن كفش خود است. «2»شخص مشهورى به نام محمد بن منكدر روزى به يارانش گفت:
«خواستم محمد بن على (ع) را اندرز دهم؛ ولى او مرا اندرز داد.» گفتند:
چگونه؟ گفت: «در ساعتى بسيار گرم در حوالى مدينه با امام باقر (ع) روبه رو شدم؛ با خود گفتم:، شگفتا! بزرگى از قريش در چنين وضعيتى در پى دنيا است.» به او نزديك شدم و سلام كردم عرق از سر و رويش مى‏ريخت. گفتم: «بزرگى از بزرگان قريش در اين ساعت گرم در پى دنيا است. فكر كرده‏اى اگر در اين حالت، عمرت به پايان رسد، چه خواهى كرد؟» پاسخ داد: «اگر در چنين حالتى مرگم فرا رسد، در اطاعت خدا هستم و با كسب حلال، خود و عيالاتم را از نياز به تو وامثال تو بازداشته‏ام. بيم آن دارم كه اجلم هنگامى در رسد كه در معصيت خدا باشم!» گفتم: «درود خدا بر تو! راست مى‏گويى! من قصد اندرز به شما داشتم، ولى شما مرا اندرز دادى. «3»در منطق اهل بيت (ع)، كار و تلاش، صرف نظر از درآمد حلال و امرار معاش، فضيلتى خدايى به شمار مى‏آيد. به همين دليل، در صورت عدم نياز بيكار نمى‏ماندند. امام صادق (ع) فرمود:
من در برخى از اراضى مزروعى خود به حدى كار مى‏كنم كه عرق مى‏ريزم با اينكه كسانى را دارم كه اين كارهاى مشكل را بر عهده بگيرند تا خداى متعال مرا در حال كسب روزى حلال ببيند. «1»
همچنين در پى گسترش فرهنگ كار و تلاش و مبارزه با بيكارى بودند.
همان امام فرمود:انى احِبُّ انْ يَتَاذَّى الرَّجُلُ بِحَرِّ الشِّمسِ فى طَلَبِ المَعيشَةِ. «2»
دوست دارم كه مرد براى كسب معيشت، در گرماى آفتاب، رنج كشد.