8. زهد و ساده زيستى‏

بزرگان معصوم همواره ساده و بى آلايش مى‏زيستند و از پرداختن به ماديگرايى و تجمّل و جمع آورى مال و ثروت به شدت پرهيز داشتند. از مواهب دنيا به اندازه نياز بهره مى‏بردند و نيازهاى خود را نيز به حداقل مى‏رساندند و در عين كار و تلاش اقتصادى و تجارى و كسب درآمدهاى حلال، همه را در راه‏هاى خداپسندانه هزينه مى‏كردند و از دل بستن به دنيا سخت گريزان بودند. بى رغبتى و رويگردانى از مظاهر ناپايدار دنيا در دو جبنه روحى و عملى نمودار مى‏گردد. در بعد روانى، آدمى با انديشه ژرف و درست در مى‏يابد كه دنيا و آنچه در آن است بس ناپايدار و زوال‏پذير است و دير يا زود از دست مى‏رود و بنابراين هرگز زيبنده نيست كه خردمند بدان دل ببندد و عمر گرانمايه خويش را پاى آن بريزد. بدين سان، مهم‏ترين زير ساخت زهد را فكر و انديشه صواب تشكيل مى‏دهد و بايد گفت: خردمند راستين، زاهد راستين است و امير مؤمنان (ع) فرموده است:
احْزَمُكُمْ ازْهَدُكُمْ.»
دورانديش‏ترين شما زاهدترين شما است.
و نيز فرموده است كه همه زهد در دو كلمه قرآنى آمده است:
لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى‏ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ. (حديد: 23)
تا براى آنچه از دست داده‏ايد تأسف نخوريد و به آنچه به شما رسيده است، شاد نگرديد.
زهد روحى، زهد عملى مى‏آورد؛ چرا كه انسان همواره مى‏كوشد تا ارزش‏هاى واقعى و پايدار را كسب كند و چون فكر و دلش از دنيا و زرق و برق آن رويگردان است، در ميدان عمل نيز از آن روى مى‏گرداند و همّت خويش را به كمالات والا مى‏بندد كه فراتر از محدوده تنگ و فانى دنيايند و شرط دست يابى به آنها نيز دست كشيدن از دنيا است؛ چنان كه امام زاهدان، على (ع) فرمود:
انَّكُمْ انْ زَهَدْتُمْ خَلَصْتُمْ مِنْ شِقاءِ الدُّنْيا وَ فُزْتُمْ بِدارِ الْبَقاءِ. «2» اگر زهد پيشه كنيد، از شقاوت دنيا مى‏رهيد و به سراى جاودان مى‏رسيد.