تسليم و رضا در برابر خدا، پيامبر و امام
پيامبر در برابر خواست خدا و نيز امامان (ع) در برابر امر و نهى خدا، پيامبر و امام قبل از خود، مطيع و تسليم محض بودند و از عملكرد آنان خشنودى كامل داشتند و روى ايمان و اعتقادى كه داشتند، هيچ گاه در كار آنان چون و چرا نمىكردند، همه ائمه (ع) بر گفتههاى خدا و پيامبر، ايمان راسخ داشتند و هر امامى گفتهها و كردههاى امامان پيشين را تأييد مىكرد و بر همه آثار آنان صحّه مىگذاشت، هرگز ديده نشد كه پيامبر (ص) يكى از خواستههاى الهى را نديده بگيرد، يا امامى يكى از گفتهها يا عملكرد پيامبر يا امام ديگرى حتى پيامبران سابق را رد كند، يا آن را قبول ننمايد، بلكه بر عكس، همواره بر سياست، علم و عمل، درايت و دورانديشى يكديگر تأكيد داشته، آن را امضاء مىنمودند.
امير مؤمنان (ع) در اين باره، سخنى گويا دارد و در تسليم و تعبّد خود نسبت به خواست خدا و پيامبر (ص) مىفرمايد:
وَ لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفِظُونَ مِنْ أَصْحابِ مُحَمَّدٍ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ أَنّى لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لا عَلى رَسُولِهِ ساعَةً قَطُّ، وَ لَقَدْ واسَيْتُهُ بِنَفْسى فِى الْمَواطِنِ الَّتى تَنْكُصُ فيهَا الْابْطالُ وَ تَتَأَخَّرُ فيهَا الْاقْدامُ «1»
ياران راز دار پيامبر (ص) مىدانند كه من هرگز لحظهاى با (دستورات) خدا و پيامبر به معارضه برنخاستم و در جاهايى كه دليران عقبگرد مىكردند و قدمها واپس مىرفت، جان خويش را نثار او مىكردم.
اين سيره پيامبر و همه امامان (ع) است كه نهايت احترام و اطاعت را نسبت به امر و نهى خدا و پيامبر و امام پيشين قائل هستند.حضرت امام حسن و امام حسين (ع) در زمان امير مؤمنان (ع) يار و مددكار پدر و مطيع و تسليم اوامر او بودند.
حضرت امام حسن (ع) در جنگ جمل به دستور على (ع) به كوفه رفت و تلاش فراوانى نمود، تا مردم آن ديار را براى جنگ با ناكثين بسيج نمايد. «2»
در جنگ صفّين نيز حسنين (ع) از اركان سپاه محسوب مىشدند و امير مؤمنان موضع نظامى آن دو را ستوده است. «3»
نقل كردهاند كه در گيراگير نبرد صفّين عبيداللّه بن عمر با امام مجتبى (ع) ملاقات كرد و به او پيشنهاد داد كه تو از پدرت كنارهگيرى كن، ... و ما امر ولايت را به تو مىسپاريم. آن حضرت فرمود:
كَلَّا وَاللَّهِ لا يَكُونُ ذلِكَ ... أَما إِنَّ الشَّيْطانَ قَدْ زَيَّنَ لَكَ وَ خَدَعَكَ ... «1» به خدا سوگند، هرگز چنين نخواهد شد ... تو نيز آگاه باش كه شيطان (چنين فكرى را) برايت زينت بخشيده و فريبت داده است.
حضرت صادق (ع) در اين باره مىفرمايد:
إِذا أَرَدْنا أَمْراً وَ أَرادَ اللَّهُ أَمْراً سَلَّمْنا لِامْرِاللَّهِ «2»
هر گاه چيزى بخواهيم و خدا نيز اراده امرى كند، ما تسليم امر خدا مىشويم.
اين بخش را با سخنى از حضرت على (ع) به پايان مىبريم كه رضا و تسليم اهل بيت (ع) را بيان مىكند:
رَضينا عَنِ اللَّهِ قَضاءَهُ وَ سَلَّمْنا لِلَّهِ أَمْرَهُ «3» ما از قضا و قدر الهى خشنود و تسليم فرمان او هستيم.
اينك به نمونههاى تسليم و رضاى پيامبر (ص) و ائمّه (ع) اشاره مىكنيم:
فراق و وصل چه باشد رضاى دوست طلب
كه حيف باشد از او غير او تمنّايى
|