برداشت منفى
متأسفانه در بعضى نوشتهها واژههاى غنى و پربارى از فرهنگ اسلام دستخوش تحريف شده است. مثلًا نهايت تسليم و رضا را سقوط در وادى «جبر» قلمداد مىكنند و بدين طريق، اسلام عزيز را به «مسلك جبرى» متّهم مىنمايند، در حالى كه ساحت مقدّس دين الهى از چنين اتّهامى بس منزّه است.كج انديشان مغرض، براى كاستن نيروى عظيم جامعه اسلامى و توجيه جنايتها و خيانتهاى خود در ممالك اسلامى، حامى «جبر» مىشوند و به آنان سفارش مىكنند كه بايد در برابر حوادث روزگار تسليم و راضى بود و تن به گردش روزگار داد. ساده انديشان كوته فكر نيز براى توجيه تنبلىها و بىعرضگىهاى خود متوسّل به قضا و قدر الهى مىشوند و بسيار روشن است كه اين دو قشر با اسلام ناب محمدى (ص) كمترين سازشى ندارند و همانگونه كه ذكر شد، اميرمؤمنان (ع) نهايت «تسليم» را «عمل» مىداند و قرآن مجيد مسأله جبر را به كلّى نفى كرده و فرموده است:
إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً. (دهر: 3) ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد (و پذيرا گردد) يا كفران و ناسپاسى كند.
و سرنوشت زندگى انسان را به دست خودش سپرده و گفته است:
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ. (رعد: 11)خداوند چيزى را از مردم دگرگون نمىسازد، تا آنان خود دست به دگرگونى وضع خود بزنند.پس تسليم و رضا به معناى دست روى دست گذاشتن و تسليم حوادث روزگار شدن نيست، چنانكه به معناى نشستن و كار را به عهده خدا گذاشتن نيز نيست، بلكه تسليم در برابر فرمان حق و رضا در برابر خواست و مشيت اوست و سيره معصومين (ع) بهترين گواه بر اين مطلب است.
|