ب- در جهاد و مبارزه‏
مؤمن مجاهد در رويارويى با دشمنان خدا و خلق به روحيه و امنيت‏روانى بيشترى نياز دارد و چنين نيازى تنها در سايه توكل بر خدا برآورده مى‏شود.
چنانكه قرآن مجيد از زبان مؤمنان مبارز مى‏گويد:
وَ ما لَنا انْ لا نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى‏ ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ. (ابراهيم: 12)
چرا ما بر خدا توكل نكنيم در حالى كه راههايمان را به ما نشان داده است. ما در برابر آزار شما [دشمنان‏] شكيبايى مى‏كنيم و متوكّلان بايد بر خدا توكل كنند.
امام صادق (ع) فرمود:
رسول خدا (ص) در غزوه «ذات الرقاع» زير درختى فرود آمد، پس از لحظاتى، سيل ميان او و يارانش فاصله انداخت، مسلمانان منتظر ماندند سيل قطع شود تا به پيامبر (ص) ملحق شوند. در اين اثنا مردى از مشركان، آهنگ كشتن پيامبر را كرد و با شمشير به سوى او شتافت وقتى در برابر آن حضرت قرار گرفت، گفت: چه كسى تو را از دست من نجات مى‏دهد؟ رسول خدا (ص) فرمود:
پروردگار من و تو. در اين لحظه جبرئيل بر سينه مشرك كوفت و او نقش زمين شد، رسول خدا (ص) شمشير برگرفت و بر سينه‏اش نشست و فرمود: اينك چه كسى تو را از چنگ من نجات مى‏دهد؟ مرد مشرك با خوارى پاسخ داد:
بزرگوارى و گذشت شما! آن حضرت دست از او برداشت و رهايش كرد. در حالى كه آن مرد مشرك مى‏گفت: به خدا سوگند تو بهتر و بزرگوارتر از من هستى!
امير مؤمنان (ع)- كه در همه جنگها و غزوات، پيروز و فاتح بود- همواره با اتكاى به قدرت لايزال الهى پيكار مى‏كرد و از او مدد مى‏جست، چنانكه خود پيرامونِ پيروزى در جنگ خيبر- كه چيزى شبيه معجزه بود- فرمود:
وَاللَّهِ ما قَلَعْتُ بابَ خَيْبَرَ وَ دَكْدَكْتُ حِصْنَ يَهُودَ بِقُوَّةٍ جِسْمانِيَّةٍ بَلْ بِقُوَّةٍ الهِيَّةٍ «1»
به خدا سوگند، من با نيروى جسمى خويش درِ خيبر را نكندم و دژ يهود را ويران نساختم بلكه با قدرت خدايى چنين كردم!
امام زين العابدين (ع) فرمود: وقتى لشكر عمر بن سعد به سوى سپاه سيدالشهدا (ع) هجوم آورد، آن حضرت دست به سوى آسمان بلند كرد و فرمود:
اللَّهُمَّ انْتَ ثِقَتى فى كُلِّ كَرْبٍ وَ رَجائى فى كُلِّ شِدَّةٍ وَ انْتَ لى فى كُلِّ امْرِ نَزَلَ بى ثِقَةٌ وَ عُدَّةٌ ... «2»
پروردگارا تو در هر گرفتارى مورد اطمينان منى و در هر سختى، امير منى. تو در هر حادثه‏اى كه برايم رخ دهد، مايه اميدوارى و اطمينان من هستى.
منصور دوانيقى نامه‏اى همراه ابراهيم بن جبله- براى احضار امام صادق (ع) از مدينه به بغداد- به حضور آن حضرت فرستاد. وقتى امام از مضمون نامه اطلاع يافت، همين دعا را خواند. «3»
* نكته ظريف: قرآن مجيد در سوره غافر (آيات 38- 45) داستان جهاد و مبارزه «مؤمن آل فرعون» يا حزبيل پيامبر را بيان مى‏كند كه با توكل بر خدا از آيين مقدس حضرت موسى (ع)- در برابر كارشكنيها و سنگ‏اندازيهاى فرعون- دفاع كرد و به شكل ماهرانه‏اى مردم را به گرايش به آن، دعوت نمود. سپس فرجام كار او را چنين ترسيم مى‏كند:
فَوَقاهُ اللَّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ بآلِ فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ‏
خداوند، حزبيل را از حيله‏هاى زشت آنان نجات داد و عذاب سختى دودمانِ فرعون را فرا گرفت.
امام صادق (ع) در بيان اين آيه فرمود:
«فرعونيان، حزبيل را دستگير و سپس به قتل رساندند. آيا مى‏دانيد خدا او را از چه چيزى محافظت كرد؟ از اينكه در دينش خللى وارد آورند، او را حفظ كرد.» «1»
سخن زيباى پيشواى ششم، الهام بخش اين نكته است كه مؤمنان واقعى با اتكاى به خداوند متعال در راه پيشبرد آرمانهاى دينى خود دست به جهاد و مبارزه مى‏زنند و در اين راستا از هيچ كوششى فرو گذار نمى‏كنند. به عبارت ديگر: آنان وظيفه الهى خويش را عملى مى‏سازند، خواه به پيروزى ظاهرى دست يابند، خواه دچار شكست ظاهرى گردند، به هر حال، در نهايت، جهاد متوكّلانه آنان به ثمر خواهد نشست و خط خونين جهاد و شهادت، پيروزى نهايى را از آن خود خواهد ساخت.