متوكّلان واقعى
ما معتقديم اهل بيت وحى عليهمالسلام از ايمان كامل و يقين وافر بهرهمند بودند و به همين دليل از زيباترين و بيشترين توكل نيز برخوردار بودند؛ همه اسباب ظاهرى كارهاى مادى و معنوى را فراهم مىكردند، بهترين برنامه ريزى را داشتند، تمام توان موجود را به كار مىگرفتند، حتى افكار ديگران را در كارها دخالت مىدادند، آنگاه با توكل بر خدا، اقدام مىكردند. بدين گونه تفسير صحيح فرهنگ اسلامى را به مردم نشان مىدادند و آنان را از كج انديشى و انحراف باز مىداشتند.
وقتى آيات وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»
نازل شد، عدهاى از اصحاب پيامبر (ص) در خانه نشستند و مشغول عبادت شدند، وقتى پيامبر از اين قضيه آگاه شد، بر آنان خرده گرفت و فرمود: «من دشمن آن مردى هستم كه دهانش را به سوى خدا باز كند و بگويد: خدايا مرا روزى بده، ولى كار و طلب را رها كند!» «2» امير مؤمنان (ع) نيز روزى بر مردم سالمى گذشت كه در گوشه مسجد نشسته بودند و به داشتن توكّل تظاهر مىكردند، پرسيد:
- شما كيستيد؟
- ما متوكّلان بر خدا هستيم.- خير، بلكه شما انگلهاى جامعهايد! اگر راست مىگوييد كه چنين ايد، توكّل، شما را به كجا رسانده است؟
- ما هر گاه بيابيم، مىخوريم و هرگاه چيزى نيافتيم، صبر مىكنيم. - اين، درست همان كارى است كه سگهاى ما انجام مىدهند!
- شما خودتان چه كار مىكنيم؟
- ما هر گاه بيابيم، مىبخشيم و اگر چيزى به دست نياورديم، شكر خدا به جاى مىآوريم. «3» در اينجا نمونههاى كاربرد صحيح «توكل بر خدا» را در زندگى بىآلايش آن پاكان بىنظير در دو محور «زندگى روزمره» و «جهاد و مبارزه» و نيز تلاش آنان را در «تحكيم روحيه توكل» ترسيم مىكنيم:
|