الف) خلوص در عقيده
همه رفتار، گفتار و اخلاق آدمى، از جمله اخلاص او، از عقيده و انديشهاش سرچشمه مىگيرد. اگر عقيده، خالص و ناب باشد، ديگر اوصاف انسان نيز راه صواب و صلاح مىپويد و بر عكس، اگر انديشه ناخالص و ناصواب شود، اخلاق و اعمال نيز ناباب مىگردد و به همين دليل، عقيده رهبران الهى، صحيحترين و خالصترين عقيده، يعنى «توحيد ناب» است؛ چنان كه اميرمؤمنان (ع) مىفرمايد:
اوَّلُ الدينِ مَعرِفَتُهُ وَ كَمالُ مَعرِفَتِهِ التَّصديقُ بِهِ وَ كَمالُ التَّصْديقِ بِهِ تَوحيدُهُ وَ كَمَالُ تَوحيدِه الاخلاصُ لَهُ.»
آغاز دين، شناخت خدا است و نهايت شناخت او، تصديق ذات او است و كمال تصديق او اعتقاد به يكتايى او است و انتهاى توحيد او اخلاص است.رسول گرامى اسلام (ص) و سيزده معصوم (ع) ديگر، از كمال معرفت و تصديق به ذات اقدس الهى برخوردار بودند و در نتيجه از كمال اخلاص در فكر و انديشه نيز بهره مىبردند و خداوند نيز به آن حضرت دستور مىدهد كه اين منزلت خويش را به مردم اعلام كند.
... قُلْ إِنّى أُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَسْلَمَ وَلَا تَكُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِكِينَ. (انعام: 14)
بگو: من فرمان يافتهام كه نخستين مسلمان باشم و هرگز در صف مشركان قرار نگير!
بر اين اساس، رسول اكرم (ص) و اهل بيت (ع) هم به عالىترين انديشه توحيدى دست يافتهاند و هم مأمور تبيين اين انديشه ناب هستند؛ چنان كه مردم موظفند معارف والاى توحيدى را از آنان فرا گيرند تا در حد توان خويش به توحيد دست يابند و در برابر ذات مقدس الهى اخلاص ورزند. آن بزرگواران، قرآن را با تمام معارف ناب و زلالش، از نزد خداوند حكيم فرا گرفتهاند. چنان كه ذات اقدس الهى به رسول خدا مىفرمايد:
وَ إِنَّكَ لَتُلَقَّى الْقُرْء انَ مِن لَّدُنْ حَكِيمٍ عَلِيمٍ. (نمل: 6)
و به يقين، تو قرآن را از نزد (خداى) حكيم بسيار دانا فرا مىگيرى.و چون قرآن نزد خدا در «ام الكتاب» «1» است، پيامبر (ص) ام الكتاب را فرا گرفته است و امام كاظم (ع) فرمود: «خداوند همه علوم رسول خدا (ص) را در قالب ام الكتاب به ما (امامان معصوم) آموخته است. «2»»
آية اللَّه جوادى آملى، ام الكتاب را چنين تفسير مىكند:
ام الكتاب يعنى حقيقتى كه اولًا تمام حقايق جهان در آن منتقش است. ثانياً ثابت و مصون از تغيّر و زوال است و ثالثاً نزد خدا است. ام الكتاب يعنى ريشه عميق حقايق، زيرا جهان امكان يا روى قانون عليت و نظام علّى و معلولى توجيه مىشود و يا روى نظام ظهور و ظاهر و مظهر تبيين مىگردد، در هر حال اصلى دارد و مادرى كه از آن، همه حقايق تنزلو تجلى مىكند، چيزى از ام الكتاب بالاتر نيست و اگر گفته مىشود معصومين (ع) «ام الكتاب» هستند يا «كتاب مبين» يا «لوح محو و اثبات» اند براى آن است كه آن ذوات نورى چه در قوس نزول و چه در قوس صعود، با آن حقايق عينى متحد اند و هر چه در جهان امكان يافت مىشود از قلب آنان مىگذرد! چون معصومين و اهل بيت عصمت و طهارت (ع) يك حقيقتند و باطن آنها همان باطن پيغمبر است. «1»
آنان با چشم دل و باطن خويش، حقايق عالم را آن گونه كه هست مىبينند و درك مىكنند و حقيقت آفرينش نيز چيزى جز توحيد ذات اقدس الهى نيست و معناى توحيد خالص نيز همين است:
به صحرا بنگرم صحرا تو بينم
به دريا بنگرم دريا تو بينم
به هر جا بنگرم كوه و در ودشت
نشان از قامت رعنا تو بينم «2»
|