جلوه‏هاى ياد خدا در بوستان عصمت‏
افزون بر آنچه ياد شد، زبان و ظاهر معصومين (ع) نيز همواره با ياد يار پرطراوت و مترنم است و ذكر زبانى آن پاكان معصوم نيز دل و ديده را مى‏ربايد و راهى به سوى دلدار مى‏گشايد. جالب اينكه چنين حالتى از آغاز تا پايان زندگى، آنان را همراهى مى‏كند. امام كاظم (ع) فرمود: «هنگامى كه رسول خدا (ص) تولد يافت، دست چپش را بر زمين نهاد و دست راستش را بلند كرد و زبان به توحيد گشود. «2»
چون حضرت فاطمه (س) به دنيا آمد، دهان به اين ذكر مقدس گشود:
اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ انَّ ابى‏ رَسوُلُ اللَّهِ سَيِدُ الانبِياءِ. «1»
امام جواد (ع) در روز سوم تولد اين ذكر را بر زبان جارى ساخت.
اشْهَدُ انْ لا الهَ الَّا اللَّهُ وَ انَّ مُحَمَّدَاً رَسوُلُ اللَّهَ. «2»
حضرت مهدى (ع) نيز پس از تولد، رو به قبله كرد و سر بر سجده نهاد و گفت:
اشَهدُ انْ لا الهَ الّااللَّهُ وَ اشهَدُ انَّ جَدِّى رَسُولُ اللَّهِ وَ انَّ ابي اميرَ المُؤمِنينَ وَصِىُّ رَسُولِ اللَّهِ. «3»
از حضرت زهرا (س) نقل است كه پيامبر فرمود: دخترم! پيش از خواب چهار كار را انجام بده. يك بار قرآن را تا پايان بخوان. پيامبران را شفيع خود كن، مؤمنان را از خود خشنود ساز و حج و عمره به جاى آور. پرسيدم چگونه اين همه كار را شبانگاهان، پيش از خواب انجام دهم؟ فرمود: سه بار سوره قل هو اللَّه احد را قرائت كن كه اگر چنين كنى، گويى ختم قرآن كرده‏اى، اگر بر من و ساير پيامبران درود بفرستى، ما روز واپسين شفيع تو خواهيم شد، اگر براى مؤمنان آمرزش بخواهى، از تو خشنود خواهند شد و اگر ذكر «سبحان اللَّه و الحمد للَّه‏و لا اله الا اللَّه و اللَّه اكبر» بگويى، گويى حج و عمره به جاى آورده‏اى. «4»
نقل است كه هر گاه رسول اكرم (ص) از خواب بر مى‏خاست، سجده‏ مى‏كرد و اين ذكر بر زبان مى‏آورد:
الحَمدُللَّهِ الَّذى‏ احيانى بَعدَ مَوتى انَّ رَبِّى لَغَفُورٌ شَكُورٌ. «1»
سپاس خدايى را كه مرا پس از مرگ (خواب) زنده كرد. به يقين پروردگارم بسيار آمرزنده و قدرشناس است.
پاكان معصوم (ع)، ورود و خروج از خانه، كارهاى روزانه، خوردن و نوشيدن، نشست و برخاست، نوشتن و گفتن، جنگ و صلح و هر كارى را با نام نامى خدا آغاز مى‏كردند؛ چنان كه امام صادق (ع) از امام مجتبى (ع) چنين ياد مى‏كند:
لَم يُرَ فى شَىْ‏ءٍ مِنْ احوالِهِ الّا ذاكِراً للَّهِ سُبحانَهُ. «2»
در هيچ حالى ديده نشد جز اينكه به ياد خداى سبحان بود.
همچنين درباره امام باقر (ع) مى‏فرمايد:
پدرم فراوان به ياد خدا بود. حتى هنگام راه رفتن و غذا خوردن ذكر خدا بر لب داشت و سخن گفتن با ديگران او را از ياد خدا باز نمى‏داشت و من همواره مشاهده مى‏كردم كه زبانش با گفتن «لااله الا اللَّه» به كامش چسبيده بود. «3»