ب- با خليفه دوّم‏
خليفه اول در پايان خلافتش بدون مشورت با اصحاب پيامبر و بر خلاف ميل برخى از آنها، هنگام مرگ، ولايت و حكومت را به عمر سپرد.امام على (ع)، موضعگيرى متعادل خويش را ادامه داد و همچنان براى حفظ وحدت، كوشش نموده، از حقش- بطور موقت- صرفنظر كرد و بيعت نمود. چنانكه از امام (ع) نقل شده كه فرمود:
... فَلَمَّا احْتَضَرَ بَعَثَ إِلى‏ عُمَرَ فَوَلَّاهُ فَسَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ ناصَحْنا «2»
چون (ابوبكر) به حال احتضار درآمد، ولايت و حكومت را به عمر سپرد و ما [به ناچار] گوش كرديم و اطاعت نموده، خيرخواهى را نشان داديم ....
در اين راستا، مى‏بينيم كه امام (ع) در مشورتها و جواب به پرسشهاى دينى، سياسى و قضايى، خليفه دوم را هدايت مى‏فرمود؛ چنان كه در جريان جنگ با ايران، امام (ع) خليفه دوّم را از حضور مستقيم در جبهه جنگ منع نمود و او را با توجّه دادن به يارى و كمك الهى، دلدارى داد تا از كمى تعداد مسلمانان و زيادى جمعيّت دشمنان نهراسد و احساس ضعف نكند. «3» خليفه دوّم نيز نظر امام (ع) را صائب ديده، ستاد فرماندهى را با حضور بزرگان صحابه در مدينه مستقر ساخت و نتيجه جنگ ثابت كرد كه پيشنهاد و نظر امام على (ع) نقش مؤثرى در پيروزى و غلبه مسلمانان داشته است.شبيه همين جريان در مورد جنگ با روم شرقى به اجرا درآمد. «1»