ب- مادى‏
تاريخ نمونه‏هاى فراوانى را در بر دارد كه افراد نيازمند و محروم جامعه اسلامى به خاندان رسالت (ع) مراجعه كرده و براى ريشه كنى فقر از آن بزرگواران، كمك مى‏خواستند.روزى مقداد با عبدالرّحمن بن عوف نشسته بود. عبدالرحمن گفت: اى مقداد! چرا ازدواج نمى‏كنى؟ مقداد پاسخ داد: تو دختر خود را به من تزويج كن. عبدالرّحمن غضبناك شد و با او خشونت و درشتى كرد. سپس شكايت او را نزد پيامبر برد. حضرت فرمود: اى مقداد! نگران نباش، من خودم به تو زن مى‏دهم. آن گاه دختر عموى خود «صباعه» دختر زبير بن عبدالمطلب را به او تزويج كرد. «1» ابى رافع، صحابى رسول خدا (ص) مى‏گويد:
«پيامبر (ص)، بدهكار را در زمينه پرداخت قرض كمك مى‏كرد، تنگدست رانجات مى‏داد و هيچ كس را از بخشش خود بى‏نصيب نمى‏ساخت و در زمان قحطى، به ديگران مى‏بخشيد. همين طور از ياران تهيدست خويش پذيرايى مى‏كرد و به آنان كه قصد هجرت داشتند، خرجى راه مى‏داد.» «1»نقل شده كه مردى در حضور امام حسن مجتبى (ع) ايستاد و گفت: اى فرزند امير مؤمنان! تو را به خدا مرا از دشمن بيدادگر رها كن كه به خُرد و كلان رحم نمى‏كند. امام (ع) نشسته بود، برخاست و گفت: اين دشمن تو كيست تا شرّ او را از تو دور كنم؟ گفت: فقر و بيچارگى. آن حضرت سر به زير انداخت و كمى تأمل كرد. سپس به خدمتكارش فرمود: آنچه نقدينه موجود است بياور. خدمتكار پنج هزار درهم حاضر كرد. حضرت آنها را به آن مرد داد و فرمود: تو را سوگند مى‏دهم، هرگاه اين دشمن خطرناك به تو روى آورد به دادخواهى نزد من بيا. «2»
چنين حكاياتى نشانگر آن است كه رسول گرامى اسلام و ائمّه معصومين (ع) تنها مستمندان را بى‏پاسخ نمى‏گذاشتند، بلكه آنان را به زندگى، اميدوار كرده و گوشزد مى‏كردند كه حتى براى برآوردن نيازهاى مادّى نيز به آنان رجوع كنند و از اين كار ابايى نداشته باشند.